۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

نگرانی مردم و پنهان کاری مسئولین امنیتی بامیان

بعد از شهادت جواد ضحاک رئیس فقید شورای ولایتی بامیان، وضعیت بامیان بگونه فزاینده ای نگران کننده به نظر میرسد و مردم در حالت اضطراب و دلهره به سر می برند و از امنیت موجود در بامیان اطمینان خاطر ندارند.

این نگرانی ها پس از آن شدت گرفته است که شایعاتی مبنی بر ورود چند نفر انتحاری و تعدادی از افراد گروه طالبان از طریق کوهها به بامیان پخش گردید و بعضی از مقامات امنیتی در محافل خصوصی آن را تایید کرده اند.

شایعات موجود به شدت مردم را تحت تاثیر قرار داده است و اکثر مردم در وضعیت سردرگم و مبهمی که ایجاد گردیده است هرلحظه منتظر اتفاق و وقوع حادثه ای هستند.

از طرف دیگر موجودیت اشخاص غیر بامیانی که با ظاهر غیر عادی و تحت پوشش موارد مختلف در تمام ساحات بامیان حضور دوامدار دارند و درین اواخر افزایش نیز یافته اند ترس و نگرانی مردم را جدی می سازد.

اما جدای از اینکه شایعات ورود افراد انتحاری و افراد مسلح گروه طالبان تا چه نزدیک به واقعیت میباشد. عملکرد مسئولین امنیتی بامیان و عدم اطلاع رسانی درست به مردم، خود سوال برانگیز است.

می طلبد تا مسئولین ذیربط که یقیناً نگرانی های مرم را درک میکنند (اگر بی خبر از آن باشند به یقین که شهکار کرده اند و میتوان آینده بامیان را بدست آنان سپرد) درین زمینه اطلاع درست به مردم داشته باشند تا مردم در جریان وضعیت جاری قرار گیرند و حد اقل از حالت سردرگمی و دلهره و اضطراب خارج شوند.

۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

قاتلین شهید ضحاک قصاص باید گردند

دیروز خبر دستگیری ملامطیع الله از قاتلین شهید ضحاک به سرعت انتشار یافت و موجی از خوشحالی را در میان مردم بامیان ایجاد کرد، اما این قضیه نباید به همین جا پایان یابد، زیرا به ظاهر این امر که از طرف دولت انجام یافته است نمیتوان اعتماد کرد و به آن دلخوش بود. تجربه های گذشته نشان داده است که دولت قبیله سالار کرزی که درین روزها مواضعش صد فیصد در حمایت از گروهک جنایتکار طالبت اعلام میگردد، همواره در رهایی و یا عدم محاکمه برادران کرزی (طالبان) تعلل، کمکاری و یا تعمد داشته اند.

بناءً تکرار آن درگرفتاری قاتلین شهید ضحاک که دشمنان مردم ما نیز هستند، نیز بدور از احتمال نیست، و اینجاست که رسالت جامعه قلم بدست، فرهنگیان، شخصیت های سیاسی، بزرگان، دانشجویان، جوانان و تمام مردم ماست که با سردادن فریادهای عدالت خواهی شان، خواستار محاکمه این قاتلین بیرحم و خارج از دایره انسانیت، گردند و مهمتر این که این قاتلین باید طبق شریعت اسلامی در ولایت بامیان محاکمه گردیده و بدست خانواده داغدار شهید ضحاک قصاص گردند تا باشد که زخم های آنان و تمام مردم رنجدیده بامیان اندکی التیام یابد.

یادداشت: شجاعت و پایمردی شهید ضحاک هنوز هم خاردرگلوی عده ای عقده مند میباشد، دیروز رئیس یکی از ادارات دولتی بامیان که متعلق به یکی از اقوام غیر از هزاره میباشد، در برخوردی که با فردی داشته به وی گفته است که تو با من همانند ضحاک برخورد میکنی، و این نشان میدهد که ضحاک شهید تا چه حد توانسته بود حقوق تلف شده این مردم را از دیگران با شجاعت و استقامت بازگیرد و اینست که اکنون که او دیگر در میان ما نیست تا با صلابتش روبهان زمان را بترساند، آنان عقده های شان را می گشایند.

۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

من شکستم

من شکستم تو شکستی، قامت رعنا شکست
صخره های استوار قله بابا شکست
فصل ماتم شد، عزا شد، رخت رنگین شد به تن
آنگهی که سینه ضحاک را اعدا شکست
برزمین سرو سرافراز وطن افتاد باز
ساقه های سبز یاس و برگ از گلها شکست
شانه هامان خم ز مرگ سرخ رهبر بود لیک
رهبر فرزانه ای دیگر زجمع ما شکست
بار دیگر بامیان از جبر ننگین زمان
ناله ها سرداد از غم، پیکر بودا شکست
آه ای مرد دلاور این گه رفتن نبود
رفتنت بس سخت بود و شیشه دلها شکست
کاروان بی تو درین گرداب سرگردان بود
کاروان را خشم طوفان در دل صحرا شکست
خوش بخواب ای قهرمان، فرزانه فرزندان تو
روح پاکت سینه ناپاک دشمن را شکست
ما همه ضحاکیان شیر دل خواهیم بود
همت ما بازوان خصم را یکجا شکست
احمدی سر از جبین غم دگر بردار، چون
خون سرخش زود خواهد، وحشت شبها شکست

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

آنسوی شهادت جواد ضحاک

جواد ضحاک مرد سنگر و اندیشه، قامت استوار عدالت و برابری، الگوی کامل ساده زیستن و نمونه بارز انسان کامل و شخصیت اسطوره ای کشور، اخیرا توسط دست های ناپاک دشمنان بزدل و کج اندیش، شهد شهادت چشید و در شرایطی که مردم ستم کشیده بامیان شدیدا به بازوان پرتوان و اندیشه های افشاگر او نیازمند بودند، عروج کرد و خیلی عظیمی از دوستدارانش را که دوستداران برابری و عدالت هستند، به عزا نشانید.
اما آنچه کتمان پذیر نیست و قراین و دلایل مستند و مستدل بر آن وجود دارد، اینست که شهادت این بزرگ مرد همیشه جاوید، به هیچوجه نمیتواند یک حادثه ساده و غیرقابل تأمل باشد، زیرا یافته های اطلاعاتی نشان میدهد که در شهادت او تنها برادران کرزی دخیل نبودند بلکه رد پای کثیف، پنهان و خفاش صفت بسیاری در آن سوی قضیه به نظر میرسد.
کارنامه گذشته ضحاک آنقدر آکنده از برجستگی ها و عدالت طلبی هاست و زندگی سیاسی وی آنقدر مملو از حق خواهی و دادخواهیست که تعمق و تأمل بسیاری را میطلبد، بنابرین با مطالعه و بررسی تاریخ گذشته زندگی او و مردم بامیان میتوان به عوامل احتمالی دخیل در جریان شهادت وی نزدیک شد و از آن بعنوان یکی از موثرترین و دقیق ترین راه افشای قصابان قصاوت پیشه تاریخ استفاده برد.
برطبق معلومات بدست آمده ترکیب گروه ربایندگان شهید ضحاک شامل افرادی از مناطق غندک، تاله و برفک، سیاه گرد، قلغ و کرمعلی و ... بوده اند که اهداف مشخصی آنان را گردهم آورده بود تا این حادثه ناگوار را خلق بکنند، اما گذشته از آن عوامل جدی دیگری نیز دست به دست هم دادند تا روند نجات وی با چالش های جدی مواجه گردیده و منتج به شهادتش گردد.
او در شب قبل از حرکت به سوی بامیان مصاحبه مفصلی با تلویزیون نگاه داشه است که در آن مانند همیشه از سیاست های ناسالم و غیرفراگیر دولت، به شدت انتقاد کرده بود و از عدم توجه به بازسازی و انکشاف ولایت بامیان حرف زده بود، در گذشته نیز او با انتقاد های تند و گاهاً طنز آمیز خویش، علمبردار کاروان عدالت خواهی در بامیان بود که همین عامل سبب شده بود تا به چهره برجسته و بارز برای مردم و به عنوان خارگلوخراش برای حاکمان بداندیش ، ستم پیشه و اقتدار طلب مبدل گردد.
حمایت از مردم، پشتیبانی از آنانی که در درازای تاریخ همواره بر آنان ستم رفته است و زهر تعصب های کور قومی، مذهبی و ... چشیده اند، از ویژگی های کم نظیر شهید ضحاک بود، که او را به صعود تا اوج قله محبوبیت در دلهای مردم بامیان کشیده بود.
بناءً ضحاک شهید برای عده ای تک محور، خودخواه، دیکتاتور و قوم مدار، غیرقابل تحمل شده بود و عرصه را برآنان بگونه محدود ساخته بود که دیگر یارای حرکت و ادامه بازی را نداشتند، بناءً باید به هرقیمتی بود باید اورا از سر راه شان برمیداشتند تا بتوانند دسیسه های شوم و توطئه های خطرناک شان را به کرسی عمل بنشانند.
و اما در کنار عوامل فوق که از آن یاد شد، کمکاری و تعلل بیش از حد دولت و مسئولین در نجات وی کاملا سوال برانگیز و شک برانگیز میباشد، در جریان چهار روز اسارت سخت و طاقت فرسای وی، هیچیک از ارگان های دولتی و امنیتی اندک کاری را برای رهایی وی از چنگال جنایتکاران خونخوار، صورت ندادند و با نهایت بی تفاوتی از کنار آن گذشتند. بنابرین موضوع دخالت غیرمستقیم دولت درین قضیه جدی تر میگردد و مهم تر آن که براساس اظهارات فردی که از غوربند به بامیان آمده بود، گروه ربایندگان در جریان این مدت همواره با بامیان و کابل تماس هایی داشته اند و در مشوره با افرادی که در بامیان و کابل بوده اند عمل میکرده اند، بدین دلیل حدس و گمان های موجود در قسمت دست داشتن افراد و جریانات موجود در بامیان و یاهم در کابل درین قضیه قوت می یابد.
سخنان این مرد نمیتواند دروغ باشد، زیرا تعدادی از ربایندگان از ساکنین اصلی دره غوربند و سیاگرد بوده اند و طبعا و یقیناً که با مردم منطقه ارتباطاتی داشته اند و حرف هایی را آگاهانه و یا نا آگاهانه درین مورد به زبان آورده اند.
و حرف آخر اینکه اگر دولت میخواهد صداقت نشان دهد و اتهامات وارده برخویش را بزداید، بهتر است تا در پی تحقیق و موشکافی قضیه بوده و در کنار آنکه عاملین و قاتلین قضیه را که همه ابعاد آن برهمگان مشخص و هویداست دستگیر و به قانون بسپارند، باید تحقیقات وسیع و موثری را که بیانگر نتایج واقعی جریان باشد براه اندازد تا تمام زوایای تاریک شهادت ضحاک برملا گردیده و باشد که با افشای این جنایت سنگین و غیرقابل بخشش، جنایت پیشگان بزدل، در معرض قضاوت و محاکمه مردم قرارگیرند، ورنه مردم بامیان پس از سالها اعتراضات مدنی و سالم، شاید روش دیگری برای بدست آوردن حقوق پامال شده شان در پیش گیرند که به یقین فاصله ها و شکاف های ایجاد شده میان مردم و حاکمیت را وسعت بیشتری بخشیده و در آینده نه چندان دور به قول بزرگی، مرگ نظام را در پی خواهد داشت.

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

شهادت ضحاک ؛ اثرات و پیامدها

روز سه شنبه هفته گذشته جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی بامیان از سوی افراد مسلح گروه طالبان در دره غوربند ولایت پروان به شهادت رسید. اما با توجه به شرایط فعلی موجود در کشور و اهمیت قضیه، پیامد ها، عوامل و اثرات آن قابل تأمل و بررسیست .
جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی ولایت بامیان روز جمعه هفته گذشته در حالیکه از کابل به طرف بامیان در حرکت بود در ساحه سیاه گرد غوربند ولایت پروان از سوی گروهی از افراد مسلح ربوده شده و پس از گذشت چهار روز وی را به شهادت رسانیده و جسدش را رها کرده بودند تا اینکه توسط هلیکوپتر های نظامی وزارت دفاع ملی کشور به بامیان منتقل و به خاک سپرده شد.
با سقوط طالبان و برقراری نظام دموکراسی در کشور، جواد ضحاک به حیث رئیس نمایندگی وزارت امور خارجه در بامیان تقرر یافت و در سال 1384 در اولین دور انتخابات شورای ولایتی، به حیث نماینده شورای ولایتی بامیان با آرای مردم برگزیده شد و در آخرین سال حضورش در آن دور ریاست آن را برعهده داشت، در دور دوم انتخابات شورای ولایتی نیز ایشان باردیگر به نمایندگی شورای ولایتی رسیدند و توانست بازهم ریاست آن را عهده دارشود.
شهید جواد ضحاک یکی از شخصیت های برجسته جهادی در ولایت بامیان بود که در دوران جهاد یکی از افراد نزدیک به شهید عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان به شمار میرفت و در دوران جنگ های گذشته اسارت و جراحت را نیز تجربه کرده بود.
شجاعت، جسارت، حمایت از مردم و ضعفاء و انتقاد از ضعف ها و کمکاری های دولت مشخصه بارز شهید ضحاک بود که او را به عنوان پدیده کم نظیر و یگانه در بامیان مبدل ساخته بود و همین عامل بر اهمیت بخشیدن به شخصیت وی افزوده بود.
این درحالیست که قرار است پروسه انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به قوت های امنیتی بامیان بزودی از ولایت بامیان آغاز یابد.
غلام سخی نیکپی آمر امنیت فرماندهی امنیه ولایت بامیان، میگوید: "قضیه شهادت آقای ضحاک بالای پروسه انتقال امنیت، تامین امنیت و یا تغییر انتقال قدرت، تاثیری نداشته، نیروهای افغان به کمک مردم، بیدار و هوشیارند و در اینگونه موضوعات، توانمندی دفاع از بامیان را دارند." وی می افزاید: " پیامد های سیاسی این قضیه را همه مردم افغانستان، میدانند، مردم آگاهی دارند و بیدارند بناءً این قضیه نمتواند پیامد منفی داشته باشد.
حیدر علی احمدی عضو شورای ولایتی بامیان، میگوید ما قبلاهم به مقامات و ادارات ذیربط ، به ارتباط خروج نیروهای نظامی خارجی از بامیان جلساتی را داشته ایم و آن را به نفع مردم ندانسته ایم، بناءً شهادت آقای ضحاک یکبار دیگر ثابت ساخت که بامیان گرچه امن است ولی همیشه از طرف ولایات ناامن همجوار مورد تهدید بوده و هست، و این تأکید اقای ضحاک شهید هم بود. وی باردیگر برموضع قبلی شورای ولایتی بامیان مبنی بر عدم آغاز پروسه انتقال از بامیان تاکید کرده و افزود که با این کار ممکن است امنیت بامیان به مخاطره افتد.
همچنان با تحرکاتی که اخیراً طالبان در مسیر شاهراههای کابل – بامیان داشته اند، رفت و آمد مردم و کالاهای تجارتی به بامیان با مشکلاتی مواجه گردیده و از نظر اقتصادی نیز تاثیراتی داشته است، در همین زمینه آقای حیدرعلی احمدی، باورمند است که وقتی راه امنیت نداشته باشد و انتقال مواد با مشکل مواجه شود، طبیعی است که در وضعیت اقتصادی، اجتماعی مردم و جامعه اثرات منفی خواهد داشت، وی می افزاید که طبق گزارشات بعد از شهادت رئیس شورای ولایتی، نیز طالبان در مسیر راه غوربند مسافرین و عابرین را از موترها پایین کرده و بعد از جستجوی شان آنان را مورد تهدید قرار داده و بعد از اینکه نتوانسته اند چیزی بدست بیاورند آنان را رها کرده اند.
وی در مورد اینکه آیا سایر اعضای شورای ولایتی بامیان نیز مورد تهدید هستند و آیا مورد حمله قرار خواند گرفت، می افزاید که با توجه به شرایط موجود مسلم است که اگر طالبان دست شان به اعضای شورای ولایتی برسد، به عنوان اهداف برجسته طالبان و دشمنان افغانستان، تهدیدات جدی را متوجه آنان خواهد ساخت.
اما عبدالرحمن احمدی سخنگوی والی بامیان، ضمن اشاره به عمق فاجعه شهادت آقای جواد ضحاک و تاثیرات عاطفی آن بر مردم بامیان، می افزاید با توجه به اینکه حملات طالبان بارها درین مسیر صورت گرفته و تلفاتی نیز در پی داشته است، روند انتقال مسئولیت های امنیتی بامشکل مواجه نخواهد شد.
سخنگوی والی بامیان، به موقعیت جغرافیایی بامیان و اینکه بخش اعظم مواد عرضه شونده در بازارهای بامیان از مسیر غوربند و یا میدان وردک، از خارج از بامیان وارد میشوند، از نقش مهم راههای مواصلاتی در زندگی اقتصادی مردم یاد و میگوید که حکومت محلی بامیان تلاش های جدی تری را براه انداخته است تا بتواند در تامین امنیت راههای مواصلاتی منتهی به بامیان با کمک حکومت مرکزی اقداماتی را انجام دهد.
وی پیامد های شهادت آقای ضحاک را قطعا موثر بر روی زندگی مردم میداند و آن را وابسته به شعور سیاسی و رفتار های سیاسی اجتماعی مردم، میداند و می افزاید در صورت مدیریت درست درینگونه مواقع، باعث میگردد تا شعور و نبوغ سیاسی مردم بالا رفته و از آن در سرنوشت آینده شان استفاده نمایند.
راضیه اقبالزاده معاون شورای ولایتی بامیان نیز تاکید می کند که با توجه به شرایط فعلی و تلاش های انجام یافته در گذشته، نباید روند انتقال مسئولیت های امنیتی نباید از بامیان آغاز یابد، زیرا احتمال خطرات جدی فراروی بامیان و به مخاطره افتیدن امنیت فعلی بامیان وجود دارد.
او علاوه میکند که با افزایش ناامنی ها در مسیر شاهراههای منتهی به بامیان و عدم کنترول و توجه بخش های امنیتی درین قسمت، طبیعی است که با تداوم روند فعلی، اقتصاد مردم با چالش هایی روبرو خواهد گردیده و رفت و آمد و حتی روحیه مردم تضعیف خواهد شد."
خانم اقبالزاده پیامد های اجتماعی حادثه، را تاثیر عمیق آن برروی روحیه مردم، میداند و میگوید ممکن است مردم بعد ازین کمتر سفر نموده و بدلیل ترس از تکرار حادثه بر روی آنان، کمتر به رفت و آمد مبادرت ورزند.
آنچه به عنوان بخشی از نگرانی های جدی مردم را در شرایط دشوار کنونی کشور تشکیل میدهد، حوادث و اتفاقاتی است که ممکن است بعد از وقوع حادثه شهادت جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی بامیان، رخ دهد.
الحاج عزیزالله "حمیدی" آگاه سیاسی درین مورد میگوید که بدنبال این حادثه اعتماد مردم به دولتمردان که باطالبان و تروریزم ندای یک طرفه سر میدهند، بیشتر از پیش سیر نزولی پیدا کرده و در نهایت مردم از دولت فاصله میگیرند، وی ضمن اینکه تاثیرات حادثه یاد شده را در روند انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای افغان را جدا منفی می داند و باورمند به این است که دشمن در صدد استفاده از خلای ناشی از نبود قوای مدافع و نیروهای امنیتی بوده و با خروج نیروهای امنیتی خارجی از بامیان تحرکات نظامی دشمن بیشتر خواهد شد و امنیت و آرامش مردم تحت تاثیر ناامنی ها قرار خواهد گرفت.
آقای حمیدی بر آسیب پذیر بودن مردم بامیان تاکید میکند و از اینکه نا امنی راههای مواصلاتی و عدم انتقال مواد مورد ضرورت مردم تاثیرات ناگوار بر اقتصاد و زندگی مردم دارد یاد میکند و مردم را اولین قربانی اینگونه حوادث میداند.
بناءً به باور آقای حمیدی و دیگر آگاهان امور، در صورتیکه دولت توجه جدی در قسمت تأمین امنیت مردم کشور نداشته باشد، ایجاد فاصله بین دولت و ملت، مرگ نظام را در پی خواهد داشت.

۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه

ضحاک هم به خیل پرپرشدگان تاریخ پیوست

دوستان توان نوشتن ندارم، درین چند روز هم بدین دلیل نتوانستم چیزی بنویسم، زیرا فاجعه ای که اتفاق افتاد، شدیدا مرا تحت تاثیر قرارداده و روزگار بر من سیاه کرده است.

آری ضحاک رفت، او سفر کرد و ما را با دنیایی از نامهربانی ها و بی عدالتی ها و تلخی های زمان تنها گذاشت. مردی که لحظه لحظه عمرش آکنده از احساس درد و رنج و محرومیت های مردم بود، مردی که چون صخره های بابا و هندوکش در مقابل ناملایمات روزگار رزمید، مردی که هیبت و صلابتش لرزه بر اندام تمام روباه صفتان زمانه انداخته بود، نتوانستند، او را تحمل کنند، نتوانستند فریاد های رسا و تکان دهنده او را بشنوند، نتوانستند جایگاه و شخصیت سیاسی و اجتماعی او را تحمل کنند، بناءً او را مظلومانه به شهادت رسانیدند و هزارستان سربلند را برای همیشه از وجود مبارکش محروم ساختند.

عکس العمل ها، برخورد ها و عملکرد های خیلی ها درین روز ها بسیاری چیز ها را ثابت ساخت، ثابت شد که دست های ناپاک بسیاری ها درین قضیه دخیل بوده است، شاید حتی کسانی در میان قاتلین کثیف و جنایتکار ضحاک وجود داشته باشد که در زمره اولین کسانی بوده اند که به خانواده اش تسلیت گفته اند و اشک تمساح ریخته اند.

اکنون در وضعیت بد روحی قرار دارم و قادر به ادامه دادن نیستم، فقط و فقط میتوانم بگویم سفرش مبارک و خلد برین مقامش باد.

در فرصت های بعدی در صورت امکان به ابعاد دیگر قضیه خواهم پرداخت.

شهادت مظلومانه و جانکاه ضحاک بزرگ ابر مرد قهرمان خار گلوی دشمنان شناخته شده مردم مان تبریک و تهنیت باد.

۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

امنیت میتواند عامل محرومیت بامیان باشد؟؟؟!

محرومیت تاریخی و عدم توجه دولت مرکزی به توسعه و انکشاف ولایت بامیان، مسئله ایست که در طول سالیان اخیر همواره مورد انتقاد بامیانیان قرار داشته و اعتراضات مسالمت آمیز و منطقی زیادی را در پی داشته است، اما عوامل و ریشه های بنیادین این محرومیت در چه چیزی میتواند نهفته باشد و وابسته به کدام عناصر میتواند باشد؟
بامیان به عنوان بخشی از جغرافیای افغانستان، نامهربانی ها و خشونت های بی حد و حصری را در طول تاریخ گذشته تحمل کرده است اما با استقرار نظام مردم سالار فعلی، در پذیرش تغییرات و تحولات نوین، دست برداشتن از ماشه تفنگ، صلح دوستی و اطاعت پذیری از حکام کشور، از پیشگامان جدی ساکنین سرزمین افغانستان بوده اند.
امنیت و آرامش حاکم بر بامیان همواره به عنوان دست آورد با ارزش این مردم و از مشخصه های بارز و برجسته بامیان مطرح بوده و در آن سوی قضیه؛ اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز پی در پی بامیانیان حکایت گر بی توجهی ها و نامهربانی های دولت نسبت به بامیان بوده است.
عبدالرحمن شهیدانی نماینده مردم بامیان در ولسی جرگه، ضمن پذیرفتن اینکه برخلاف سایر مناطق در بامیان امنیت است و این امنیت بخواسته خود مردم بامیان تامین شده است می افزاید: "از اینکه به سایر ولایات که امنیت وجود ندارد توجه بیشتری صورت میگیرد ولی به بامیان توجه نمیشود، میتوان نتیجه گرفت که امنیت سبب عقب ماندگی بامیان شده است، اما وی زمینه های مساعد شده در عرصه های معارف، تحصیلات عالی و ... را به نفع مردم بامیان خوانده و می افزاید:"درصورتیکه روند فعلی تا ده سال دیگر ادامه یابد مردم بامیان قادر خواهند بود تا خود شان را از فقر فرهنگی برهانند."
آقای شهیدانی از حکومت میخواهد که ولایت بامیان را هم جزء خاک افغانستان و مردم بامیان را همانند سایر ولایات و ساحات و اقوام، جزء اتباع این کشور بداند و برخورد یکنواخت و یک سان با همگان داشته باشد. او در ادامه میگوید: "اینکه حکومت کوتاهی میکند، مربوط به آنان است و آن را تاریخ ثبت خواهد کرد، دیگر زمان آن نیست که این مردم باز از نظر ها دور انداخته شود، این مردم روز به روز در صحنه حضور قوی پیدا کرده و قوی تر از گذشته در صحنه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حضور گسترده تر خواهند داشت."
آقای محمد صادق علی یار آگاه سیاسی، باورش براین است که در کنار دو عامل نگرش قوم گرایانه دولت مرکزی و کم توجهی و ضعف افرادی همچون نمایندگان بامیان در پارلمان و یا کسانی که از آدرس بامیان به جایی رسیده اند و اکنون در بدنه حکومت در قدرت قرار دارند، امنیت موجود یکی از عوامل اصلی روند محرومیت بامیان میباشد، زیرا دولت افغانستان حالت باج دهی و امتیازدهی به ناراضیان را در پیش گرفته است، به هر میزانی که توقع ناراضیان افزایش می یابد دولت هم در تلاش است تا به همان میزان به امتیازات آنان افزایش دهد تا آنان را راضی نگهدارد، به همین دلیل چون در بامیان هیچ صدای مخالفتی و یا هیچ عمل نظامی و صلح شکننده که مخل امنیت باشد صورت نمیگیرد، دولت مرکزی نسبت به بامیان با بی توجهی عمل میکند.
وی هشدار میدهد که یکی از پیامد های منفی بی توجهی دولت به بامیان، نا امن شدن بامیان باشد، البته مردم بامیان نمیخواهند و نیازنیز ندارند تا از یک راه نامشروع حق قانونی شان را مطالبه کنند، ولی آنگاهی که همکاری مردم با نیروهای امنیتی کاهش یابد، طبیعی است که چند نفر پولیسی که در بامیان هستند یقینا نمیتوانند حافظ امنیت و صلح نسبی موجود در بامیان باشند. بناءً امنیت بامیان آسیب پذیر بوده و میتواند مورد نفوذ عناصر تخریب کار واقع شود.
مردم بامیان مردم متمدن وصلح دوستند، و نمیخواهند مثل مردم دیگر ولایات، دست به تخریب بزنند، اما این صلح دوستی و آرامش نیز حد و اندازه ای دارد، این بخشی از گفته های آقای جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی بامیان است، که در ادامه می افزاید: "اگر مردم بامیان ببینند که حکومت مرکزی نمیخواهد بامیان انکشاف یابد و از برخوردهای تعصب آمیز گذشته پیروی میکند، آن گاه اگر مردم بامیان را نا امن بسازند تمام افغانستان نا امن خواهد شد."
اما آقای اسمعیل ذکی مسئول شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر در بامیان، براین باور است که امنیت عامل بی توجهی دولت نسبت به بامیان نیست بلکه رسوبات قبیلوی در حاکمیت، دیدگاه قبیلوی حاکمان و تبعیضات نژادی عواملیست که باعث شده اند و میشوند تا بامیان محروم بماند. آقای ذکی می افزاید:"درصورتیکه بامیان نا امن گردد بهانه ای به دست حاکمان می افتد تا پروژه های کوچکی را که برای بامیان تدارک دیده شده است لغو گردد."
او دولت را مکلف به تأمین عدالت اجتماعی و انکشاف متوازن در کشور میداند و در محرومیت نگهداشتن بامیان را باعث ایجاد پیامد های منفی میداند و می افزاید که یکی از بارزترین پیامد های ناگوار آن ممکن است باعث ایجاد فاصله بین مردم و حاکمیت گردیده و اعتماد مردم نسبت به حاکمیت کاهش می یابد.
آقای ذکی حکومت محلی را به عنوان نماینده دولت مخاطب قرار میدهد که آنان باید مسایل انکشافی را در نظر بگیرند و نیز باید وکلای که با رای مردم به کرسی رسیده اند وظیفه دارند که از حقوق مردم رسیدگی بکنند و نیز نهاد های جامعه مدنی که پل رابط بین مردم و دولت و حاکمیت هستند، باید در رابطه به حقوق خود دادخواهی نموده و از آن دفاع بکنند و بار بار به ارگان های ذیربط مراجعه بکنند تا مثل معروف حق گرفته میشود، مصداق یابد.
عبدالواحد محصل پوهنخی تعلیم و تربیه دانشگاه بامیان، هم با تأیید سخنان آقای ذکی، رابطه امنیت و محرومیت در بامیان را رد میکند و علت محرومیت را تعبعیض و ضعف در ادارات دولتی میداند، بلکه او باورمند به این است که امنیت میتواند زمینه های رشد فراهم میگردد. او میگوید در صورتیکه روند فعلی محروم نگهداشتن بامیان تداوم یابد، مردم عقده مند گردیده و ممکن است جامعه دچار انفجار گردیده و ناامنی های را ببار بیاورند.
در کل باورهای مختلفی نسبت به موجودیت امنیت و محرومیت باید وجود دارد، اما آنچه مشخص و بارز میباشد عدم توجه دولت مرکزی و محلی در راستای انکشاف و توسعه بامیان میباشد، که نگرانی هایی را ببار آورده است.
بنابراین برخی از آگاهان بر این نظرند که تداوم روند محرومیت بامیان و عدم توجه به انکشاف و بازسازی بامیان، ممکن است روزی سبب بروز پیامد های منفی همانند کاهش اعتماد مردم، نارضایتی مردم، از دست دادن مشروعیت نظام گردیده و مردم ممکن است بمنظور احقاق حقوق شان به راههای غیر دموکراتیک متوسل شوند.