۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

و این رسانه های ترسو ...!!!

روز معلم بود و برنامه های ثانیه ها از رادیو پیوند رادیوی جدید در عرصه رسانه داری در بامیان، در حال نشر بود، موضوع برنامه هم معلم، جشن روز معلم، خاطرات و گفتنی های شاگردان و شهروندان بامیانی بود، حرف های زیادی برای گفتن داشتم، دلم یک سره عقده بود و ناراحت از بی عدالتی ها و بی قانون های رخ داده در بخشی از معارف (لیسه عالی ذکور مرکز بامیان)، به برنامه زنگ و زدم و ضمن تبریک روز معلم برای معلمین واقعی و راستین، داشتم سر حرف را باز میکردم که مجری محترم برنامه آقای محمدی انگار از قبل پی برده بود من میخواهم انتقادی صحبت کنم. به عجله سرحرف را پیچید و پس از خداحافظی تیلفونم را قطع کرد. به شدت ناراحت شدم و به مدیر مسئول رادیو که از دوستان خیلی نزدیکم است زنگ زدم، وی هم با صحبتی دوستانه مرا به آرامش دعوت کرد و گفت با مجری برنامه صحبت میکند.
اما راستی از روایت داستان که بگذریم، چرا رسانه ها و مجریان برنامه های آنان اینگونه رفتار میکنند؟ من بخوبی شاهد این بودم که در برنامه آن روز، فقط کسانی اجازه حرف زدن داشتند که از کسانی تعریف میکردند و یا از خوردن و خندیدن در جشن معلم صحبت میکردند و یا هم آهنگ فرمایشی داشتند؟ نکند برنامه های این رسانه فقط جنبه تفریحی دارد و در پی برآورده شدن اهداف خاصی نیست و فقط در نظر دارد تا وقت خود شان و مردم بامیان را تلف کنند. مگر واقعیت این نیست که نشرات رسانه ها باید اهداف و مقاصد مفید و موثری را در قبال وضعیت موجود در جامعه داشته باشند؟ مگر واقعیت این نیست که رسانه ها باید به تمام مخاطبین شان به یک دید نگاه کنند؟ مگر واقعیت این نیست که فقط با یاد آوری نواقص و کم کاری های میشود به نقاط ضعف پی برد و به اصلاح آن پرداخت؟ مگر واقعیت این نیست که با انتقاد میشود مسئولین بی کفایت را به اشتباهاتش متوجه ساخت و هزاران واقعیت دیگر؟
پس چرا رسانه ها به رسالت واقعی شان توجه ندارند؟
و در نهایت چرا این قدر ترسو هستند؟

هیچ نظری موجود نیست: