۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

خارجیان دو تابعیته ای که فرصت های شغلی را از ما ربوده اند

اشتغال زایی؛ بحثیست که در بسا موارد از سوی نهاد های حکومتی، جامعه مدنی و ... مطرح شده است و از آن به عنوان چالشی چالشزا در کشور یاد گردیده است که میتواند با تداوم خویش در آینده، کشور را بسوی بحران مهارنشدنی سوق دهد.
ولایت بامیان نیز به عنوان بخشی از پیکره ویران افغانستان پس از جنگ، با معضل بیکاری مواجه است، با آنکه ادارات دولتی و موسسات غیر دولتی زیادی در این ولایت مشغول فعالیت های خدماتی و اجتماعی، فرهنگی اقتصادی و ... اند، اما نقش و رول تاثیر گذاری را در اشتغال زایی و استخدام افراد تحصیل کرده و بیکار در این ولایت بازی نکرده اند.
پر واضح و هویداست که اکثریت کارکنان ادارات دولتی و بخصوص کارکنان موسسات غیر دولتی را کسانی تشکیل میدهند که ساکن اصلی ولایت بامیان نیستند و فقط بمنظور دستیابی به کار و در آمد بالا به این ولایت آمده اند.
و اما تعداد کثیری از این افراد که پست های کاری ادارات در ولایت بامیان را اشغال کرده اند، بی شک خارجیان دو تابعیته ای هستند که فقط و فقط باهدف بدست آوردن معاشات دالری بالا، به بامیان آمده اند، بیشتر آنان افرادی خارجیانی هستند که تابعیت کشور همسایه پاکستان را دارند، کشوری که همانند افغانستان با بحران بیکاری روبروست، بدین اساس آنان با استفاده از مشترکاتی که با مردم افغانستان دارند و این مشترکات تشخیص هویت آنان را دشوار میسازد، این افراد فقط با مهارت هایی که در زبان انگلیسی و پروگرام های کمپیوتری دارند، بسادگی در موسسات جذب میشوند و ماهانه معاشات دالری که تصورش هم برای آنان مشکل است را بدست میاورند. آنان حتی بگونه منسجم و مرتبط با یک شبکه منظم عمل می کنند و از این طریق حین استخدام کارکنان فقط آن دسته از افرادی را برمیگزینند که از تبار و رشته های خود شان باشد و درین میان کمتر کسی خارج از محدوده خودشان قادر به استخدام درموسسات میگردند.
و اما در آنطرف قضیه، جوانان بامیانی که با تحصیلات عالی و با ظرفیت کافی از موسسات تحصیلی عالی فارغ میگردند، با تمام تلاش و زحماتی که متقبل میگردند هرگز و یا کمتر قادر به راه یابی در پست های با معاشات بالا در ادارات و بخصوص موسسات غیر دولتی و خارجی، میگردند و در نتیجه نسل جوان، پر انرژی، متحرک و پویای ما در یکی سردرگمی و یاس فرو رفته و آینده تاریکی را برای شان مجسم میکنند.
مهمتر آنکه کسانی که بعنوان مسئولین و مراجع تصمیم گیرنده عمل می کنند، با بی تفاوتی تمام تماشاگر بدبختی و هدر رفتن سرمایه های معنوی این مردم هستند و شاهد خروج مبالغ زیادی از ارز ملی به خارج که میتواند ضربات شدید اقتصادی را برپیکر نیمه جان این ملت وارد سازد.
ما هم جز حسرت و افسوس، کاری نمیتوانیم و مسئولین هم جزء سیل و تماشا کاری نمی کنند.

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

سگ جنگی، عشق، دیوانگی و یا سرگرمی؟

سگ جنگی یا سگ بازی در سالیان اخیر، به عنوان یک سنت انکار نا پذیر در میان بعضی از مردم بامیان و به خصوص جوانان این ولایت، ترویج یافته و جایگاه خاصی را بدست آورده است.
عده ای از مردم شامل جوانان و حتی میانسالان و کهنسالان، گویا با سگ و سگ جنگی انس گرفته اند و زندگی شان با آن عجین شده است، بگونه ای که سگان و توله سگان را همانند فرزندان ناز شان می پرورانند و مبالغه نیست اگر گفته شود که جایگاه و مرتبت سگان حتی برتر از آدمیان در نزد آنان پنداشته میشود.
زندگی با سگ از انواع مختلف آن بدل به عشق آتشینی برای بعضی از آدم نماها شده است، زیستن و گذراندن زندگی بدون سگ و یا هم سگان، معنی و مفهومی را نمی رساند، تا جاییکه هزینه های پرورش سگها بالاتر مصارف انسانها است، و همینطور قیمت و بهای یک قلاده سگ فربه، با پاهای کلفت و ضخیم، پوز پهن، گوش های بریده، سینه فراخ و سایر صفاتی که شاه پریان نیز آن را در خود نمی بیند، حتی به چندین هزار دالر امریکایی نیز میرسد.
میعاد گاه عشاق، اما در روزهای مبارک جمعه، میادین نبرد و پیکار در ساحات مختلف مرکز ولایت بامیان تعیین شده است، روزی که با آغاز صبحگاهان، شور و هلهله در میان ارادتمندان به سگ و سگان و نبرد سگان میفتد، نفس ها می ایستند و همگان دسته دسته به سوی میعاد گاه به حرکت میفتند و سخت انتظار میکشند تا لحظه موعود فرا رسد و با شنیدن صدای خوشایند و دلفریب شرنگ شرنگ زنجیر سگی، میدان نبرد و پیکار بخود رنگ بگیرد و تا آنگاه که بعد از چک و چونه های صاحبان سگان جنگی، صدای طرف های مبارزه در میدان بپیچد و سگان مغرور و آماده نبرد، بارهایی از زنجیر، به سوی هم بشتابند و با ترفند های متفاوت و متنوع اعضای بدن همدیگر را بدرند و پس از آنکه حاضرین به وجد در آیند و نیم خیز و تمام خیز شوند، در نهایت یکی از آن دوتا شکست را پذیرا شوند.
آوردگاه تا هنگامه غروب داغ و هیجان انگیز است، تا آنکه روز مبارک جمعه به پایان برسد و دلدادگان با خیال آسوده، روح آرام و رضایت خاطر و با قدم های استوار ، برگشت اختیار کنند.
این سنت پسندیده و رسم شایسته که غنای فرهنگ و بهبود ارزش های فرهنگی و دینی مان را در پی دارد، تا آنجا نهادینه شده است که شایعات و حرف و حدیث هایی حتی در باره حضور پرشکوه بعضی از مقامات دولتی نیز گوش ها را می نوازد، بناءً انتظار میرود که در جریان سالیان آینده، شاهد پیشرفت و گسترش فراگیر این پدیده خوشایند و دل انگیز و سایر سنت ها و رسومات این چنینی در بامیان باستانی که افتخار تمدن چندین هزار ساله را برپیشانی اش بسته است، باشیم و برگ زرین دیگری ثبت تاریخ روشن مان نماییم.
به امید آن روز........................................

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

اسرائيل يا ايران؛ كدام يك وحشي ترند؟

ماههاست كه تانكر هاي حامل نفت ترانزيتي افغانستان در مرزهاي جمهوري اسلامي ايران (آره جمهوري اسلامي) اجازه عبور نيافته اند و مردم بيچاره اي كه پيش از اين از آن استفاده ميكردند،‌ در سرماي تا زير 20 درجه زمستان با مشكلات شديدي دست و پنجه نرم مي كنند، مردمي كه اكثرا در زير خط فقر زندگي دارند و با زحمت تمام لقمه ناني را براي ادامه زندگي بدست مياورند.
اما سياست هاي غير اسلامي و غير انساني دولت ديكتاتور و تروريست ايران، بر خلاف گفته هاي خود شان كه اسلام مرز نمي شناسد و افغانستان و ايران هر دو از يك پيكرند،‌ باعث شده است تا فقط مردم بيجاره و بدبخت افغانستان ضربات آن را تحمل كنند.
ايران با اسرائيل كه سالهاست ملت مظلوم و آواره فلسطين را در محاصره اقتصادي گرفته اند چه تفاوتي ميتواند داشته باشد؟ منع عبور تانكر هاي نفت افغانستان نيز كمتر از اعمال محاصره اقتصادي نميتواند باشد. اسرائيل نيز همه روزه با بي رحمي تمام به قتل و كشتار انسان هاي بي دفاع فلسطيني دست ميزنند،‌ ايران هم با سنگدلي تمام چندي قبل مهاجرين و آوارگان افغاني را به گلوله بست و آنان را كشته و زخمي ساخت؟
اسرائيل همواره با ترور مبارزين فلسطيني راه براي اشغال اراضي مسلمانان هموار ميسازد و دولت ايران نيز به حمايت از گروههاي تروريستي به ويژه طالبان سياست هاي شوم و كثيفش را در افغانستان به پيش مي برد؟
پس شما بگوييد! ايران با اسرائيل چه تفاوتي دارد؟

۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

عزل فرمانده پوليس باميان و معرفي فرمانده امنيتي جديد

جنرال عوض محمد نذيري فرمانده پوليس ولايت باميان اخيراً از سمتش عزل و سمونوال جمعه خان گلدي ياردم كه سابقه فعاليت در قطعات نظامي سمت شمال كشور را دارد،‌ طي مراسمي توسط والي باميان داكتر حبيبه سرابي و مقاماتي كه از مركز آمده بودند،‌ به معرفي گرفته شد.
دلايل اين عزل و نصب به درستي مشخص نيست،‌ زيرا امنيت در باميان كاملا تأمين است و هيچ نگراني احساس نميگردد،‌ اما گفته ميشود جنرال عوض محمد نذيري اخيراً اختلافاتي با والي باميان پيدا كرده بود و حتي زمزمه هايي شنيده ميشود مبني براينكه بعد از شدت گرفتن اين اختلافات، زماني ايشان با سربازانش اداره ولايت را به محاصره گرفته بوده است.
درمراسم معارفه فرمانده پوليس جديد،‌ والي باميان با آنكه از كاركرد قوماندان امنيه سابق تقدير كرد (عملي كه همواره بصورت تشريفاتي اجراء‌ميشود)‌ اما از بعضي عملكرد هاي سليقوي وي به عنوان نكات منفي يادآوري نمود.
اين اقدام در حالي صورت ميگيرد كه عملكرد و رفتار پوليس باميان در جامعه همواره مورد انتقادات شديدي قرار گرفته است، برخورد اجتماعي ناسالم،‌ دريافت پول هاي غير مجاز از كساني كه جلب ميشوند،‌ لت و كوب متهمين،‌ اتهام بستن به افراد بيگناه فقط براساس گزارشات نادرست،‌ عدم توجه به محافظت و نگهداري درست از وسايط نقليه (وسايط نقليه پوليس كه با بهاي نهايت سنگين از محل كمك هاي كشور هاي خارجي خريداري ميگردد،‌ پس از گذشت اندك زماني تخريب ميگردد‌ وركشاپ ترميم اين وسايط شاهد زنده اين ادعاست)، تيزراني و بي احتياطي پوليس هنگام رانندگي كه در سال گذشته بيش از %30 حوادث سنگين ترافيكي توسط وسايط پوليس صورت گرفته است و موارد ديگر،‌ مسايلي است كه در طول ساليان گذشته دامنگير پوليس ملي در باميان بوده است.
بناءً‌ اميد ميرود تا فرمانده جديد پوليس باميان به نكات ياد شده در فوق توجه جدي خويش را متمركز نمايد،‌ تا باشد كه روند تغييرات در باميان جنبه هاي مثبت را بخود گيرد (تغيير مقمات در باميان تا اكنون اكثراً بدون اثرات مثبت بوده است) تا باشد كه وضعيت بهبود يابد.

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

نمك شاروالي باميان گنديد

در اولين برف سبكي كه چند روز گذشته در باميان به زمين نشسته بود،‌ رياست شاروالي باميان با حدود نيم بوجي نمك،‌كوتل چوني را كه در زمستان نهايت برفگير بوده و با باريدن اندكي برف با برف و يخ پوشانيده شده و عبور و مرور وسايط را با مشكل دچار ميسازد،‌نمك پاشي نموده و زمينه را تا حدودي براي تردد وسايط مهيا ساخته بود،‌ اما اينكه در در حدود دو روز پيش دومين برف زمستاني در باميان باريده است،‌ انگار نمك هاي شاروالي گنديده است،‌ زيرا اين بار خبري از نمك پاشي نيست و تردد وسايط نقليه با مشكلات جدي مواجه شده است،‌ و بعيد نيست كه حوادث ناگواري اتفاق بيفتد و جان شهريان بامياني با خطر مواجه گردد.
در نظام فعلي مشخص نيست چه نهادي چه وظايفي را برعهده دارد و نيز اداره اي نيست كه بركاركرد هاي ادارات دولتي و غيردولتي نظارت داشته باشند تا آنان خدمات عامه را بمنظور رفاه و آسايش مردم بدرستي عرضه بكنند.

پاسخي به زهرا جان خواننده محترم وبلاگ موج باميان !

در ذيل مطلب قبلي وبلاگ تحت عنوان زن روحاني نمايي كه خود شريعت را نقض ميكند يكي از خوانندگان محترم نظرش را به مضمون آتي الذكر بيان داشته است:
من نامم زهرا است همان طور كه بالا نوشته ام.درست است ما نميتوانيم تمام مشكلات جامعه را اينجا منعكس كنيم اما من مانده ام اينكه شما اين را ارجحيت داده ايد بر تمام معضلات كلاني كه ناگفته مانده اند دليلش چيست؟چرا مثل ايراني ها هر چيز را ميكوبيد بر سر تهاجم فرهنگي؟ استعمار غرب؟ برويد هزاره جات را ببينيد پوششي كه شريعت ميگويد آنجا ها هم تهاجم غرب زنها را به گذاشتن پيچه و بوسيدن دست اقوام مرد واداشته؟ همين پتلوني كه ميپوشي مال فرهنگ غرب است. مانتوها و شلوار هاي كابو مال فرهنگ بيگانه است. رسم هاي عروسي آهنگ ها رقص ها. چرا تا حالا به ذهنت نرسيده رقص هزارگي پيشپو در حال نابودي است؟ با اينكه ميراث فرهنگي ما است؟ چرا نميبيني در هزاره جات بازيهاي قديمي دوبيتيها و دويي هايي كه مختص خانم ها بوده نابود ميشوند؟ اينها فرهنگ نيست؟ يا مشكل شرعي دارند كه به آنها نميپردازيد؟
بناء‌ با توجه به اينكه زهرا جان مطالب مهمي را مطرح كرده اند لازم دانستم تا جواب شان را در صفحه اصلي در چند سطري بنويسم:
1- اينكه من موضوع نقض شريعت توسط يك از كساني كه خود را عالم ديني ميخواند را ارجحيت داده و به آن پرداخته ايم، به اين دليل بوده است كه روحانيون و علماي ديني همواره در طول تاريخ كشور مان،‌ خود شان را در مقام پيشگامان جامعه و كساني كه بايد جامعه را بسوي مسير مثبت منطبق با اصول دين و شريعت اسلامي رهنمون سازند،‌مي بينند. بناءً‌ مهم و حياتي است كه به مشكلاتي كه از اين ناحيه در اجتماع پديد مي آيد پرداخته شود. و اما من تمام تمركزم روي اين مبحث نيست،‌بلكه اگر شما مطالب وبلاگم را مطالعه كنيد، من بسياري از مشكلات و معضلات اجتماعي،‌سياسي،‌فرهنگي و ... موجود در باميان را قبلا به بحث گرفته و مطالبي را در آن مورد نوشته ام.
2- تهاجم فرهنگي در كشور هاي اسلامي يكي از برنامه هاي استعمار و قدرت هاي ضد اسلامي است كه كتمان آن بر هيچ كسي ممكن نيست و افغانستان هم بعنوان يكي از كشور هاي اسلامي كه هم اكنون در جو كاملا نامساعدي بسر ميبرد، به شدت در معرض تهاجم فرهنگي قرار دارد.
3- پوشش زنان در هزاره جات همانند بيرون گذاشتن موها (به قول شما پيچه) اگرچه از نظر دين اسلام شايد مورد قبول نباشد ،‌ ولي موضوع حاد و جدي اي كه بتواند روي گمراهي و انحراف جامعه تاثير داشته باشد نيست. اما آنچه را كه شما از آن به عنوان بوسيدن دست اقوام مرد ذكر كرده ايد،‌ فكر كنم نيازي به توضيح ندارد زيرا جواب آن در گفته هاي خود تان وضاحت دارد، كلمه اقوام گوياي اين اين حقيقت است، زيرا در هزاره جات زنان فقط دست اقارب نزديك چون پدر،‌ كاكا، ماما و پدر زن را ميبوسند كه از نظر شرعي هيچ اشكالي بر آن وارد نيست.
4- پوشيدن پتلون اگر چه برگرفته است فرهنگ غرب است ولي جزئي از نوع پوششيست كه از نظر اسلام مشكل شرعي ايجاد نميكند ولي من با نوع پوشش زنان كه از مانتو هاي كوتاه و لباس هايي كه با پوشش اسلامي در تناقض است شديدا مخالفم.
5- من بار ها پيرامون رسوم و عنعنات ناپسند رايج در جامعه كه شامل رسم هاي عروسي،‌ آهنگ ها و رقص ها و .... كه بارها توسط خود روحانيون ممنوع اعلام شده است و اينكه اولين ناقضين آن خود علماي ديني بوده اند، اعتراضات شديدي داشته ام.
6- پيشپو يا رقص هزارگي قديمي،‌ دوبيتي ها و دويي هاي هزارگي كه مختص خانم هاست،‌ به عقيده من از ارزش فرهنگي بالاي برخوردار نيستند،‌ زيرا آنان هم ميتوانند در مخالفت با ارزش هاي ديني و مذهبي مان قرار گيرند.
و اما موضوع مهم در بحث فرهنگ،‌ اين است كه تبادل و تقابل فرهنگ ها در جهان امروزي يك اصل انكار ناپذير است،‌بناءً‌ لازم است تا با تلاش و ابتكار، فرهنگ خودمان در در معرض ديد همگان قرار دهيم و نيز در مورد فرهنگ هاي مختلف مطالعات دقيق و اصولي داشته باشيم تا بتوانيم با بهره گيري از نكات مثبت فرهنگ هاي ديگر كه با ارزشهاي فرهنگي و ديني خودمان در تفاوت و تقابل نباشند،‌ در غناي بيشتر فرهنگ خويش گامي برداشته باشيم.

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

حق مسلم مامورين بيچاره را ميگيرند و كاري به فسادهاي كلان اداري ندارند

اخيراً پيشنهادي بواسطه اداره مستوفيت باميان كه مسئوليت پيشبرد امورات مالي را دارد، و حكم والي باميان، كميسيون بمنظور ارزيابي معاش اضافه كاري كاركنان ادارات دولتي ولايت باميان ايجاد شده است.
ظاهراً اين كميسيون صلاحيت دارد تا اضافه كاري كارمندان ادارات دولتي باميان را مورد بررسي قرار داده و در مورد اينكه چه كساني مستحق دريافت آن هستند تصميم ميگيرند.
اضافه كاري امتيازيست كه كارمندان در بدل كار اضافه بر ساعت رسمي در اداره ، مستحق دريافت آن ميگردند، ولي آنچه مشخص و هويداست اين است كه باتوجه به شرايط موجود، درحاليكه يك كارمند عادي يك اداره در بدل اجراي وظايف سنگيني و طاقت فرسايي كه از طرف اداره به وي محول ميگردد، فقط در حدود 8 تا 9 هزار افغاني در ماه حقوق دريافت ميكند و ديگر هيچ صلاحيتي به جزء انجام امور اجرايي و اجراي حكم آمرين شان ندارند، ايجاد يك چنين كميسيوني فقط و فقط ميتواند بروكراسي را بارآورده و سنگ ديگري را پيش پاي كارمندان بدبخت و بيچاره بگذارند تا آنان از اين حقوق ناچيز كه حق مسلم شان نيزهست محروم گردند.
اين درحاليست كه موجوديت فساد اداري در ادارات دولتي و موسسات غير دولتي را هيچ كسي انكار نميتواند، ولي نيست كسي كه كميسيوني ايجاد كند تا :‌
- مصارف گزاف چند ميليون افغانيگي ادارات داراي بودجه بالا را بررسي كند.
- خرچ دسترخوان مقامات عالي را بررسي كند.
- پول هاي اختصاص داده شده به پروژه هاي انكشافي را بازرسي كند.
- هزينه هاي سرسام آور موسسات غير دولتي را كه فقط و فقط صرف معاشات چند هزاردالري كارمندان و مشاورين ميگردد، نظارت و ارزيابي كند.
- پول هاي سرازير شده از طرف موسسات خارجي به ادارات دولتي را بررسي كند.
- و ......
ما با اين وضعيت به كجا خواهيم رفت ؟
فساد اداري چگونه مهار خواهد شد؟

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

زن روحاني نمايي كه خود شريعت را نقض ميكند

در ساليان اخير خانمي از مهاجريني كه از كشور ايران به افغانستان برگشته است، در در مركز ولايت باميان در در قريه نو آباد آژدر سكونت گزيده است، وي با آنكه مشخص نيست تا چه حدي از موضوعات و مسايل ديني و شرعي مي فهمد، اما در طي سالهاي اخير اقدام به برگزاري مراسم عزاداري و سوگواري در ايام عاشورا در بين زنان مي نمايد، خانم متذكره همواره مردم را امر به معروف و نهي از منكر كرده و امورات ديني را به آنان گوشزد نموده و در كنار آن ساير مسايل اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي را به بحث ميگيرد.
اما آنچه قابل بحث و تذكر است اينكه ايشان نيز همانند عده زيادي از ساير روحانيون و يا بهتر است بگويم روحاني نماهاي باميان، به رعايت تقوي و پرهيزگاري نمي پردازد، نمونه بارز آن مسئله دست دادن با مردان است كه او هميشه اقدام به اين كار مي كند،وي به عنوان يك زن مسلمان و ظاهراً روحاني و عالم ديني، در ميان جامعه سنتي باميان، با مردان داخلي و خارجي كه با او سر و كار دارند به راحتي دست ميدهد بدون توجهي به ممنوع بودن آن توسط شريعت اسلامي داشته باشد.
بناءً‌ به نظر ميرسد كه موجوديت اين چنين عناصري در ميان جامعه ناآگاه و كم سواد باميان كه احترام و توجه خاصي به قشر روحانيت و علماي ديني دارند، آموزه هاي منفي زيادي ببار خواهد آورد و ديري نخواهد گذشت كه جامعه بسوي گمراهي و انحراف كشانيده شوند.

۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

وزارت فواید عامه فقط برای برف پاکی شاهراههای بامیان بودجه ندارد

بر اساس اظهارات مسئولیت ادامه فواید عامه ولایت بامیان، قرار داد برف پاکی شاهراههای ولایت بامیان که این ولایت را به ولایات دیگر متصل میسازد، پس از طی مراحل تدارکاتی و منظوری جلسه اداری ولایت بامیان، به دلیل نبود بودجه کافی از طرف مرکز وزارت فواید عامه مسترد گردیده است.
به نقل از مسئولین فواید عامه، طی نامه ای که از مرکز وزارت فواید عامه به آنان ارسال شده است، به آنان گفته شده است تا قرارداد برف پاکی توسط ماشین آلات را فسخ نموده و به قیمت نازل با مردم محلی قرارداد عقد کنند.
و اما در همین حال معین وزارت فواید عامه در مصاحبه با رسانه ها از موجودیت بودجه کافی برای پروژه های برف پاکی در زمستان سال روان خبر داده است و اطمینان داده است که در زمستان پیشرو مشکلی از این ناحیه پیش نخواهد آمد.
بناءً با روشن شدن تناقض در عملکرد و اظهارات مقامات وزارت فواید عامه، زوایای مختلف این مقوله قابل تعمق و تأمل پنداشته میشود.
ولایت بامیان با آنکه دارای مسیرهای صعب العبور و برفگیر در زمستان میباشد، اما چگونه با درنظرداشت ادعای موجودیت بودجه کافی، قرارداد برف پاکی آن به دلیل نبود بودجه مسترد میگردد؟ مگر نه این است که در این جا هم هزاره بودن جرم دانسته میشود و باید به علت هزاره بودن از پیکره افغانستان جدا به حساب آید.
اهمیت ندادن به بازنگهداشتن مسیر های مواصلاتی بامیان در فصل زمستان، چگونه میتواند توجیه پذیرباشد؟ به جزء تعصبات کهنه و کینه های کثیف تاریخی که حکام زورمدار و سلاطین ظالم در طول تاریخ این کشور را همواره وادار به اعمال محرومیت بالای این مردم کرده اند.

۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

در بامیان هم هزاره ها را تحمل نمیتوانند

اخیرا آقای کبیر تابش در وبلاگش (بامیان پرس) در مطلبی تحت عنوان حاشیه های دیدار با اشرف غنی احمدزی نقل قول هایی از یک جوان بامیانی الاصل ساکن شهر مزار شریف که در دیدار با آقای اشرف غنی احمدزی با ایشان با ایشان همراه بوده است، را آورده بود که حاکی از نگرانی نامبرده از پیامدهای خروج نیروهای خارجی از بامیان میباشد، به نقل از وبلاگ بامیان پرس، ایشان در واکنش به سخنان آقای احمدزی مبنی بر قرار گرفتن بامیان در اولویت پروسه انتقال قدرت به دولت افغانستان، از این مسئله ابراز نگرانی کرده و گفته است که در صورت عملی گردیدن این پروسه، ولایت بامیان باردیگر در انحصار احزاب قرار گرفته و اقتدار تک حزبی بر بامیان سلطه می یابد و در ادامه همین شخص می افزاید که هم اکنون نیز در بامیان دست هایی در این راستا کار می کنند و از قوماندان امنیه بامیان که وابسته به قوم تاجیک می باشد، در شورای امنیت ملی شکایت برده اند.
بنابراین از اظهارات این جوان بامیانی ساکن خارج از بامیان بر می آید که ایشان هم از قوم تاجیک بوده و بنابر دلایلی در بامیان زندگی نمی کنند و نیز وضاحت می یابد که ایشان از وضعیت بامیان رضایت نداشته و نسبت به کاهش قدرت تاجک ها در بامیان و ازدیاد قدرت هزاره ها در این ولایت با زبان اعتراض حرف میزنند.
اما این برادر تاجک اگر اندکی تعمق به خرچ داده و با تعقل و تدبر به واقعیت ها بنگرد، خود به ناحق بودن سخنان خویش معترف خواهد شد، زیرا وضعیت در بامیان نه آنگونه است که ایشان فرموده اند، بل برعکس آن مصداق می یابد.
با آنکه در جغرافیای بامیان موضوع اکثریت هزاره ها مسلم است، اما ترکیب ملیتی و قومی در نهادهای دولتی این ولایت، آیینه تمام نمایی از تمام اقوام ساکن در کشور را به نمایش می گذارد، در پاسخ به اعتراض این برادر میتوان گفت که هم اکنون در ولایت بامیان پست های مهمی همچون فرماندهی پولیس (که با قوم گرایی تعداد زیادی از پست های مهم این نهاد را به هم تباران خویش واگذارده است) ، ریاست امنیت ملی، ریاست امور شهر سازی و .... را در اختیار دارند.
و اما موضوع وقتی اهمیت بیشتری می یابد که ساختار و ترکیب قدرت در خارج از بامیان تحت بررسی قرار گیرد، در همین ولایات تاجک نشین همسایه ولایت بامیان همانند پروان (که تعداد قابل توجهی از ساکنین آن را هزاره ها تشکیل میدهد، پنجشیر، کاپیسا، غور (عده از ساکنین این ولایت را هزاره ها تشکیل میدهند) و ... حتی نمیتوان یک کارمند پایین رتبه و یا حتی یک نفر گارد و محافظی که مربوط به قوم هزاره باشد استخدام نگردیده است و اگر هم گاهی کسی از این قوم استخدام گردد، در فضای کاری با واکنش جدی و شدید مواجه میشوند بگونه ای که عرصه را برای تداوم کارش تنگ می بیند تا آنکه وادار به ترک وظیفه میگردد.
در نتیجه از مباحث فوق اینگونه بر می آید که هنوزم هستند عده ای که حتی در بامیان که مرکزیت هزارستان میباشد، هزاره ها را به عنوان عنصر اصلی قدرت تحمل نمیتوانند و آن را به مسایل حاشیه ای نسبت میدهند.

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

وزير انر‍ژي و آب؛‌ بي كفايت ترين و فاسد ترين وزير

خبرگزاری اسوشتید پرس گزارش داده است که یک سال پیش مقامات امریکایی به حامد کرزی رییس جمهور افغانستان گفته بودند که اسماعیل خان وزیر انرژی و آب را از کابینه اش دور سازد، در غیر آن واشنگتن کمک هایش با افغانستان را قطع خواهد کرد.به اساس اسناد محرمانهء دیپلوماتیک که نشر شده، رییس جمهور کرزی در برابر این خواستهء امریکایی ها مخالفت کرد و اسماعیل خان را که امریکایی ها را از همه بد تر می پنداشت به حیث وزیر در وزارت گماشت که پروژه های امریکا به ارزش دو ملیارد دالر امریکایی در آن در حال اجرا اند.در اسنادیکه توسط صفحهء انترنتی ویکی لیکس افشا شده، آمده است که رییس جمهور کرزی با گماشتن اسماعیل خان به حیث وزیر آب و برق خواست نشان دهد که تا چه حد امریکایی ها نمی توانند بالای وی نفوذ داشته باشند.خبرگزاری اسوشیتد پرس با اتکا به اسناد افشا شده توسط ویکی لیکس گزارش می دهد که با وجود به میان آمدن این اختلافات میان کرزی و واشنگتن در سال 2009، امریکا به کمک هایش با افغانستان ادامه داد.به اساس این گزارش اسوشیتد پرس، کارل آیکن بیری سفیر امریکا در کابل از حامد کرزی خواست تا اسماعیل خان را در تشکیل کابینه اش جا ندهد. مطابق به گزارش اسوشیتد پرس، در اسناد ویکی لیکس آمده که آیکن بیری گفته است، اسماعیل خان که یکی از جنگ سالاران پیشین است در فساد و بی کفایتی شهرت دارد.در گزارش گفته شده است که حامد کرزی با وجود تهدید امریکا که کمک هایش را با افغانستان متوقف خواهد ساخت، اسماعیل خان را به حیث وزیر انرژی و آب مقرر کرد. در این حال اسماعیل خان در گفتگوی کوتاه با خبرگزاری اسوشیتد پرس از پاسخ دادن به این سوال که آیا حضور در موقف وزارت سود شخصی دارد یا خیر، انکار کرد، ولی گفت که در وزارت به رهبری وی فساد به پیمانهء زیاد وجود ندارد. اسماعیل خان هم چنان گفته است که از وزارت انرژی و آب پول مفقود نشده، بلکه همهء عواید این وزارت به وزارت مالیه داده شده است.اسماعیل خان هم چنان گفته است که او از شکایت های که در مورد وی و وزارتش وجود دارند، خبر نیست و اگر چنین شکایت هم وجود داشته باشد، کسی در مورد آن به وی چیزی نه گفته است.ایالات متحدهء امریکا به ارزش صد ها ملیون دالر را در بخش پروژه های انرژی و آب به مصرف می رساند تا با استفاده از عواید این سکتور حکومت افغانستان بتواند پول به دست آورد. اما به اساس تحقیقات که اداره های امریکایی انجام داده اند، سالانه مقدار زیاد از این عواید نا پدید می شوند.
اين در حاليست كه آقاي امير اسمعيل خان در طول دوران وزارتش،‌ تا اكنون كوچكترين اقدامي در راستاي راه اندازي پروژه هاي برق در ولايت باميان نكرده است و اين ولايت از نگاه داشتن انر‍ژي برق در زمره محروم ترين ولايات كشور قرار گرفته است.