۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

عمرزاخیل وال درکمند جاسوس زیبا روی ایرانی


نورالله دلاوری رئیس بانک مرکزی نیز همه روزه به وسیلۀ یک دخترۀ جاسوس، تخلیۀ اطلاعاتی می شود
قرار اطلاع از منابع تأئیده شده و مؤثق، وزیر مالیۀ تیم حاکم، آقای حضرت عمر ذاخیلوال به تاریخ 22 اپریل سال روان به بهانه اشتراک در جلسات بانک جهانی و همچنان جهت مذاکرات دوجانبه با مقامات امریکائی درباره تحریمات غرب بالای ایران، توسط پرواز کلاس درجه یک (first class) خطوط هوائی امریکا وارد واشنگتن گردید.
وی قبل از این که به واشنگتن دی.سی سفر نماید با یک دخترزیبا روی ایرانی در کابل آشنا شده بود. جاسوسۀ زرنگ وابسته به شبکه های جاسوسی ایران درکابل است. دختران جاسوس که ازسوی اطلاعات ایران به افغانستان توظیف می شوند؛ ظاهراً دارندۀ حق تابعیت کشورهای غربی وامریکایی می  باشند. به این ترتیب، وزیر یا مقام بلند پایه یی که ازسوی شبکه استخباراتی به عنوان تارگیت درنظرگرفته می شود، فکرکند که دخترمورد نظر، ازمخالفان جمهوری اسلامی است.
دخترجاسوس ایرانی بسیارماهرانه وبعد ازطی مراحل خود را به وزیرزاخیل وال نزدیک کرده است. زاخیل وال  در شامگاه 22 اپریل در یکی از رستورانت های مشهور شهر واشنگتن دی.سی که از مؤقعیت و پرستیژ خوبی برخوردار می باشد و در جاده جورجتون مؤقعیت دارد در کافه میلانوCafé Milano  با یک دسته گل سرخ انتظار معشوقۀ ایرانی را می کشید.
وقتی دختروارد رستورانت می شود؛ عقب میزی که قبلاً ازسوی زاخیل وال ریزرف شده بود، می نشیند.
صحبت زاخیل وال با دخترۀ جاسوس تا نیمه های شب ادامه یافت. معلوم نشده که صحبت طولانی میان آن دو تنها به مسایل شخصی رابطه داشته یا این که بخشی از حوزۀ کاری را نیز شامل می شده است. نیمه شب 22 اپریل جاسوسۀ ایرانی دریک تاکسی با زاخیل وال به یک نقطه ناشناخته تر حرکت کردند.
زاخیل وال دعوت سفیرافغانستان برای آشنایی تشریفاتی با پروگرام سفر را نیز رد کرد وسرگرم تماس با دخترایرانی بود. تقسیم اوقات سفر واطلاعات دقیق این مسأله کاملا دردسترس هوتل داران واوراق مسافرتی زاخیل وال موجود است.
سفر با هواپیمای مخصوص وکلاس درجه یک حدود بیست هزار دالر است. با نشراین خبرمعلوم خواهد شدکه شورای علمای کرام وتیم حاکم چه موضع خواهد گرفت؟ درهمین حال اخباردقیق وجود دارد که یک دخترجاسوس ایرانی افغانی الاصل به جان نورالله دلاوری رئیس بانک نیز انداخته شده است وجاسوسۀ مذکورازچند وچون امورات بانک افغانستان همه روزه به سفارت ایران وشبکه های ارتباطی دیگر گزارش می دهند. برخی «نخبه گان» به ظاهر«جهادی» درحکومت وخارج ازآن که خود درخباثت ها ودزدی های آشکار شهرۀ اند، نیز درعنکبوت جاسوسه های ایرانی بند افتاده اند. موارد متعدد دیگری هم وجود دارد که چه گونه مقامات بلند پایه، ازسوی جاسوسان کشورهای همسایه تخلیه اطلاعاتی می شوند.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

تظاهرات مردم بامیان در اعتراض به کشتار هدفمند هزاره ها در پاکستان


همسفر برخیز و بشکن چله افسوس را               از زمین برگیر تیغ و پرچم و فانوس را
هزاران نفر از بامیانی های همیشه متمدن و صلح دوست، همدردی شان را هزاره های کویته پاکستان که این روز ها سخت مورد قتل و کشتار های بیرحمانه و عامدانی گروهک های تروریستی قرارگرفته اند علام داشته و نفرت و انزجار شان را از این عمل گروهگ های آدم کش، به جهانیان نشان دادند.
قنطعنامه مردم بامیان، در اعتراض به کشتار بیرحمانه، هدفمند و سیستماتیک هزاره ها در کویته پاکستان
بنام خداوند منتقم
با تاسف در این اواخر شاهد وقوع قتل عام های وحشتناک و خونین افراد بی گناه مردم هزاره در پاکستان هستیم، شهر کویته بلوچستان پاکستان هرچند روزی برخون نشستن صد ها انسان مظلوم می باشد، حمله به جان مردم بیگناه هزاره در واقع دنباله نسل کشی های مردم هزاره است، که سالیان پیشین ما در افغانستان درگیر آن بوده ایم و امروز این نسل کشی در قالب تعصبات نژادی و فرقه ای که ناامنی منطقه نیز یکی از پیامدهای آن می باشد در شهر کویته پاکستان، درز و رخنه نموده و اینگونه اقدامات به بحران کشیدن امنیت، در سطح بین المللی را در پی دارد، در نتیجه ما مردم مدنیت خواه و صلح دوست بامیان در عین اینکه از راه اندازی اعمال آمیخته به خشونت دهشت افگنان پشت پرده و عوامل وهابی و سلفی شان ابراز نفرت و انزجار داریم. کمال همدردی تاثر و تاسف خویش با خانواده های شهدا، داغدیدگان و بخصوص مردم عزتمند هزاره و حزب دموکراتیک هزاره در پاکستان اعلام میداریم و متقاضی هستیم که از دست زدن به هرگونه تصاصیم خشونت آمیز، جلوگیری نموده و به منظور نجات از بحران کنونی متوسل به روش های منطقی و مدنی بهتر از این گردند.
میدانیم که دستان پشت پرده این حادثات اسف انگیز از کوچکترین منطق بی بهره بوده و توان درک خواسته های مدنی مردم هزاره در پاکستان را ندارد و ما بامیانی ها با تاکید بر پرهیز از تمامی واکنش هایی که منجر به خشونت میشود از مقامات دولتی و امنیتی پاکستان و همچنین از تمامی سازمان های داخلی و بین المللی آن سامان و خصوصا از دادگاه عالی آن کشور و رسانه ها خواهشمندیم که به درخواست های انسانی ما که همانا خواست های مردم هزاره پاکستان است و ذیلا تذکر می باید پاسخ مثبت ارایه نمایند:
1-    پولیس و مقامات امنیتی پاکستان بیشتر از پیش متوجه جان و جایگاه مردم هزاره در پاکستان باشند.
2-    از برکناری و حذف افراد مشکوک در قالب پولیس و منصوبین دولتی پاکستان، مردم هزاره را عملا اطمینان بخشیده و قاتلین و عوامل این قضیه را به محاکم ملی و بین المللی بکشند.
3-    مقامات داخلی و بین المللی رسانه ها و محاکم آنجا بیشتر از این در زمینه این گونه حوادث دهشت آفرین، سکوت ننموده و وظیفه شان را که مسئولیت ملی و انسانی آنان  میباشد در قبال مردم هزاره به کمال انجام دهند.
در اخیر بازهم با تاکید بر اینکه مردم هزاره نه در پاکستان و افغانستان و نه در جاهای دیگر بر اساس تعصبات مذهبی و نژادی اقدام به تصفیه قومی، مذهبی ننموده اند و همواره طرفدار برادری و گسترش روابط میان پیروان مذاهب دیگر اسلامی بوده اند و ثابت ساخته اند ازین لحاظ نباید اینگونه مورد دهشت و نسل کشی قرار گیرند. ضمنا یک بار دیگر با تقبیح اینگونه اقدامات خلاف موازین بشری دشمنان هزاره، به تامین خواسته های مدنی و انسانی خود اصرار میورزیم به امید آنکه صلح جهانی و برادری میان قبایل انسانی حاکمیت یابد.
                                                                                                        بااحترام
                                                                                                     مردم بامیان
                                                                                                  5 ثور 1391    
                                                                           

۱۳۹۱ اردیبهشت ۴, دوشنبه

اطلاعیه هزاره های بامیان، جهت برگزاری راهپیمایی بر ضد کشتار هزاره های کویته

از دیرباز تاکنون و در بحبوحۀ بیش از یک قرن استبداد وحاکمیت زور، فرهنگ وملیت هزاره تحریف وانکار شد؛ به تکرار زیر تیغ نسل کشی های جلادان قرار گرفته و دردناکترین ضربات برخاسته از ضمیر تاریک وسیاه تعصب وتحجر را بر پیکرۀ هویت اتنیکی خود متحمل شد. از نابود سازی مستقیم وهدفمند کتب وآثار تاریخی ، تحریف واژه ها واصطلاحات قومی تا کشتار هزاره های بخون تپیده کویته پاکستان اعم از زن ومرد ، پیر وجوان و خرد وکلان، خود دلیل بارز موجودیت سیاستمردانی زبون است که چنین کشتار ددمنشانه وسیستماتیک را راهبری می کنند؟! غافل از آنکه پایان شب سیه سپید است ومردم غیور وصبور هزارستان هر چند که درد ورنج غربت را با قطره قطره خونشان احساس نموده و تن رنجورشان از زخمه صد نیرنگ بازیگران زر و زور جریحه دار بی مهری دایه های مهربانتر از مادر شده است، چشم به دستان مهربان هم نوعانشان دوخته اند تا مرگ ظلمت و طلوع روشنایی را جشن بگیرند چرا که:

بنی آدم اعضای یکدیگــرند                    که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار                     دگر عضوها را نماند قـــرار
برادر وخواهر هم سرنوشت!
کویته به حیث یکی از سه نقطه ی اساسی در سرنوشت سیاسی_فرهنگی هزاره ها اهمیت مکانی_تاریخی دارد: بامیان  مهد تمدن کهن ومعرف مردم ما از لحاظ تاریخی، غرب کابل نقطه عطف  تاریخ معاصر هزاره و جبهه احیای هویت ملی  و کویته صدای رسا مردم ما در دوران کنونی است. کویته در سوگ بلخ و بامیان تا یکه ولنگ و بهسود همانند من وتو سر به زانوی غم گذاشته و غم شریک دردهای ما بوده و خواهد بود. اما خواهر، برادر، پدر و مادر همدرد و هم آواز! هزاره امروز در کویته درگذار سختترین وضعیت تاریخی اش قرار دارد، کشتار هدفمندانه وزنجیره ی هزاره ها در کویته در سال 2004 با کشته شدن 11 سرباز هزاره آغاز، و در سال 2009 به اوج خود رسید،اما به طور مقطعی وبا فشار ناشی از تظاهرات جهانی هزاره ها بر حکومت پاکستان به مدت کوتاهی متوقف شد. لیکن آنانیکه پایبند به هیچگونه قانون و باوری نیستند در سال2011 کشتار هزاره های کویته را، بار دیگر پر رنگ تر از پیش از سر گرفتند که متاسفانه در طول اندک زمانی بیش از هفتصد نفر شهید و صدها تن زخمی  به جای گذاشت.
اینک دستان زر و زور، بازی دیگری آغاز نموده و با شروع دو باره این فاجعه بشری  در کویته برما و شماست که با سردادن ندای عدالتخواهی، همدردی خویش را با هزاره های مظلوم و خونین سینه کویته پاکستان اعلام داشته و دَین انسانی خود را ادا نماییم .
برادران و خواهران هم سرنوشت و محروم بامیانی!
بیایید در اعتراض به این کشتار وحشیانه در یک راهپیمایی حق خواهانه  با مردم بی دفاع کویته همصدا شویم و به گوش جهان و جهانیان برسانیم که مردم ما هیچ گاه خواهان جنگ و بی ثباتی نیست و نمیباشد. امروز کودکان یتیم و بازماندگان شهدای کویته چشم انتظار من و تو است؛ هزاره های کویته  نه تنها زنده وار زندگی کرده بودند، بلکه در طول تاریخ برای ما پشتوانه  محکمی نیز بوده اند….
وعدۀ ما: روز سه شنبه پنج ثور/  24 اپریل/ از ساعت 9:30 الی ختم راه پیمایی.
مسیر حرکت: از مسجد رهبر شید بابه مزاری(ره) الی مقابل دفتر کمیسیون مستقل حقوق بشر و یونما.
ستاد برگزاری مراسم راهپیمایی

۱۳۹۱ فروردین ۲۸, دوشنبه

در سال روان امید به بامیان برمی گردد؟

پس از گذشت یک دهه از حاکمیت نظام فعلی، که امید میرفت با هزینه نمودن دهها میلیار دالر کمک های جامعه جهانی به افغانستان، انکشاف، بازسازی و ساخت زیربناهای اقتصادی و اجتماعی در کشور، فراگیر، متوازن و بسیار چشمگیر باشد، بدبختانه اندیشه های قبیله محور و تعصب گرا از یک سو و ضعف مدیریت در سوی دیگر، روند توزیع و اختصاص منابع را منحرف ساخته و در مسیر منافع غیرهمگانی و غیرملی سوق داده است.

اینک پس از ده سال، مبغضوضیت و محکومیت در یک جانب و تمرکز غیرعادلانه قدرت و ثروت و پیشرفت در جانب دیگر، بخوبی در گوشه گوشه این کشور، خود نمایی میکند.

بامیان، سرزمینی که فقط ویرانه ها و تمدن گذشته اش، شهره جهانی شده است، به نظر میرسد در مسیر خشم و غضب تاریخی حاکمان قرار گرفته است و نباید با کاروان پیشرفت و تمدن در افغانستان همگام باشد بلکه سرنوشتش می بایست با همان پیشه جوالی گری و فقر و تنگدستی گره خورده بماند.

آنچه از پیش نویس بودجه انکشافی سال 1391 کشور بر می آید، نشان میدهد که درین سال نیز پروژه های بزرگ و موثر در وضعیت زندگی مردم بامیان، پیش بینی نشده است، بلکه تداوم چند پروژه سال های گذشته از جمله سرک بامیان- یکاولنگ، سرک بامیان کابل از مسیر غوربند و سرک بامیان کابل از مسیر بهسود میباشد که سالهاست ذهنیت مردم را بخود مشغول ساخته و همه ساله بودجه آن در شمار بودجه انکشافی ولایت بامیان فقط به بلند نشان آمار و ارقام کمک می کند و بس.

انرژی برق که از اساسی ترین و مبرم ترین نیازمندی های ولایت بامیان به حساب می آید، بازهم همانند سالیان گذشته، ره بسوی بامیان نخواهد گشود و مردم بامیان بازهم باید با شبهای شان را با نور اریکین نورانی سازند.

وضعیت معارف و تعلیم و تربیه نیز با آماری که از میزان کامیابی شاگردان مکاتب در آزمون کنکور به دست آمده است، دیگر امیدی به اینده معارف نیز نمیتوان داشت.

بناءً با وضعیتی آکنده از سکوت و انتظار که یاس و نا امیدی در دلها، نقش بسته است، میتوان به آینده روشن و امیدوار کننده که تغییرات اساسی و بنیادین را در عرصه های مختلف در ولایت بامیان بدنبال داشته باشد میتوان دل بست؟ آیا بازهم امید به بامیان برخواهد گشت؟ اگر در طول سالیان گذشته همواره وضعیت بدتر از آنچه بوده، شده است.

۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

بامیان، سرزمین سکوت و دیار یاس

بامیان دیگر رونق و رمقی در خود نمی بیند، زیرا لباس یاس پوشیده است و از چشمه نا امیدی آب می نوشد، گفتن و داد زدن و فریاد کردن ها و حرکت های مدنی که آوازه و شهرت جهانی یافتند هیچ زخمی از زخم های بامیان را التیام نبخشیدند و گرهی از گره های کور این سرزمین را نگشودند.
علاقمندی را نمیتوان یافت که منتظر شنیدن مژده و خبر خوشحال کننده ای از بامیان باشد، زیرا امیدی برای شنیدن رویداد های شادی بخشی که حاکی از رشد و ترقی و انکشافات وسیع و زیربنایی باشد وجود ندارد.
دوستی در وبلاگش از عدم علاقمندی برای نوشتن گفته بود و از اینکه این بیماری سایر صفحات انترنتی که در گذشته هر روز بروز میشدند را نیز مبتلا کرده است. منم با ایشان موافقم و بدین باورم که گفتن و نوشتن، تاثیری نداشته است و به همین علت باعث سرخوردگی و ناامیدی وبلاگ نویسان بامیانی شده است. آنانی که گفتند و انتقاد کردند مورد توبیخ و سرزنش قرار گرفتند و کم کمک از صحنه ها کناره گرفتند و به انزوا کشانیده شدند.
بنابرین بهترین گزینه گریستن برای بامیان در گوشه تنهایی و بدور از چشمان قدرت و زور، است و بس.