۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

بامیان، سرزمین سکوت و دیار یاس

بامیان دیگر رونق و رمقی در خود نمی بیند، زیرا لباس یاس پوشیده است و از چشمه نا امیدی آب می نوشد، گفتن و داد زدن و فریاد کردن ها و حرکت های مدنی که آوازه و شهرت جهانی یافتند هیچ زخمی از زخم های بامیان را التیام نبخشیدند و گرهی از گره های کور این سرزمین را نگشودند.
علاقمندی را نمیتوان یافت که منتظر شنیدن مژده و خبر خوشحال کننده ای از بامیان باشد، زیرا امیدی برای شنیدن رویداد های شادی بخشی که حاکی از رشد و ترقی و انکشافات وسیع و زیربنایی باشد وجود ندارد.
دوستی در وبلاگش از عدم علاقمندی برای نوشتن گفته بود و از اینکه این بیماری سایر صفحات انترنتی که در گذشته هر روز بروز میشدند را نیز مبتلا کرده است. منم با ایشان موافقم و بدین باورم که گفتن و نوشتن، تاثیری نداشته است و به همین علت باعث سرخوردگی و ناامیدی وبلاگ نویسان بامیانی شده است. آنانی که گفتند و انتقاد کردند مورد توبیخ و سرزنش قرار گرفتند و کم کمک از صحنه ها کناره گرفتند و به انزوا کشانیده شدند.
بنابرین بهترین گزینه گریستن برای بامیان در گوشه تنهایی و بدور از چشمان قدرت و زور، است و بس.

۱ نظر:

عزيز فرهمند گفت...

سلام آقاي احمدي! من با شما موافقم متاسفانه در باميان سيستم و نظام دوست محوري و منطقه محوري شده است و همه از والي گرفته الي روساي ادارات دولتي به فكر پر نمودن جيبهاي شان هستند. فرياد زدن و نوشتن و انتقاد كردن اصلا به گوشهاي كرشان فرو نميرود.
به نظر من بايد يك حركت منسجم، آگاهانه و منطقي براي بهبود اين وضعيت صورت بگيرد كه من در حال حاظر چنين جسارتي را در فعالين مدني و مردم باميان نمييبينم.