پس از گذشت یک دهه از حاکمیت نظام فعلی، که امید میرفت با هزینه نمودن دهها میلیار دالر کمک های جامعه جهانی به افغانستان، انکشاف، بازسازی و ساخت زیربناهای اقتصادی و اجتماعی در کشور، فراگیر، متوازن و بسیار چشمگیر باشد، بدبختانه اندیشه های قبیله محور و تعصب گرا از یک سو و ضعف مدیریت در سوی دیگر، روند توزیع و اختصاص منابع را منحرف ساخته و در مسیر منافع غیرهمگانی و غیرملی سوق داده است.
اینک پس از ده سال، مبغضوضیت و محکومیت در یک جانب و تمرکز غیرعادلانه قدرت و ثروت و پیشرفت در جانب دیگر، بخوبی در گوشه گوشه این کشور، خود نمایی میکند.
بامیان، سرزمینی که فقط ویرانه ها و تمدن گذشته اش، شهره جهانی شده است، به نظر میرسد در مسیر خشم و غضب تاریخی حاکمان قرار گرفته است و نباید با کاروان پیشرفت و تمدن در افغانستان همگام باشد بلکه سرنوشتش می بایست با همان پیشه جوالی گری و فقر و تنگدستی گره خورده بماند.
آنچه از پیش نویس بودجه انکشافی سال 1391 کشور بر می آید، نشان میدهد که درین سال نیز پروژه های بزرگ و موثر در وضعیت زندگی مردم بامیان، پیش بینی نشده است، بلکه تداوم چند پروژه سال های گذشته از جمله سرک بامیان- یکاولنگ، سرک بامیان – کابل از مسیر غوربند و سرک بامیان – کابل از مسیر بهسود میباشد که سالهاست ذهنیت مردم را بخود مشغول ساخته و همه ساله بودجه آن در شمار بودجه انکشافی ولایت بامیان فقط به بلند نشان آمار و ارقام کمک می کند و بس.
انرژی برق که از اساسی ترین و مبرم ترین نیازمندی های ولایت بامیان به حساب می آید، بازهم همانند سالیان گذشته، ره بسوی بامیان نخواهد گشود و مردم بامیان بازهم باید با شبهای شان را با نور اریکین نورانی سازند.
وضعیت معارف و تعلیم و تربیه نیز با آماری که از میزان کامیابی شاگردان مکاتب در آزمون کنکور به دست آمده است، دیگر امیدی به اینده معارف نیز نمیتوان داشت.
بناءً با وضعیتی آکنده از سکوت و انتظار که یاس و نا امیدی در دلها، نقش بسته است، میتوان به آینده روشن و امیدوار کننده که تغییرات اساسی و بنیادین را در عرصه های مختلف در ولایت بامیان بدنبال داشته باشد میتوان دل بست؟ آیا بازهم امید به بامیان برخواهد گشت؟ اگر در طول سالیان گذشته همواره وضعیت بدتر از آنچه بوده، شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر