جواد ضحاک مرد سنگر و اندیشه، قامت استوار عدالت و برابری، الگوی کامل ساده زیستن و نمونه بارز انسان کامل و شخصیت اسطوره ای کشور، اخیرا توسط دست های ناپاک دشمنان بزدل و کج اندیش، شهد شهادت چشید و در شرایطی که مردم ستم کشیده بامیان شدیدا به بازوان پرتوان و اندیشه های افشاگر او نیازمند بودند، عروج کرد و خیلی عظیمی از دوستدارانش را که دوستداران برابری و عدالت هستند، به عزا نشانید.
اما آنچه کتمان پذیر نیست و قراین و دلایل مستند و مستدل بر آن وجود دارد، اینست که شهادت این بزرگ مرد همیشه جاوید، به هیچوجه نمیتواند یک حادثه ساده و غیرقابل تأمل باشد، زیرا یافته های اطلاعاتی نشان میدهد که در شهادت او تنها برادران کرزی دخیل نبودند بلکه رد پای کثیف، پنهان و خفاش صفت بسیاری در آن سوی قضیه به نظر میرسد.
کارنامه گذشته ضحاک آنقدر آکنده از برجستگی ها و عدالت طلبی هاست و زندگی سیاسی وی آنقدر مملو از حق خواهی و دادخواهیست که تعمق و تأمل بسیاری را میطلبد، بنابرین با مطالعه و بررسی تاریخ گذشته زندگی او و مردم بامیان میتوان به عوامل احتمالی دخیل در جریان شهادت وی نزدیک شد و از آن بعنوان یکی از موثرترین و دقیق ترین راه افشای قصابان قصاوت پیشه تاریخ استفاده برد.
برطبق معلومات بدست آمده ترکیب گروه ربایندگان شهید ضحاک شامل افرادی از مناطق غندک، تاله و برفک، سیاه گرد، قلغ و کرمعلی و ... بوده اند که اهداف مشخصی آنان را گردهم آورده بود تا این حادثه ناگوار را خلق بکنند، اما گذشته از آن عوامل جدی دیگری نیز دست به دست هم دادند تا روند نجات وی با چالش های جدی مواجه گردیده و منتج به شهادتش گردد.
او در شب قبل از حرکت به سوی بامیان مصاحبه مفصلی با تلویزیون نگاه داشه است که در آن مانند همیشه از سیاست های ناسالم و غیرفراگیر دولت، به شدت انتقاد کرده بود و از عدم توجه به بازسازی و انکشاف ولایت بامیان حرف زده بود، در گذشته نیز او با انتقاد های تند و گاهاً طنز آمیز خویش، علمبردار کاروان عدالت خواهی در بامیان بود که همین عامل سبب شده بود تا به چهره برجسته و بارز برای مردم و به عنوان خارگلوخراش برای حاکمان بداندیش ، ستم پیشه و اقتدار طلب مبدل گردد.
حمایت از مردم، پشتیبانی از آنانی که در درازای تاریخ همواره بر آنان ستم رفته است و زهر تعصب های کور قومی، مذهبی و ... چشیده اند، از ویژگی های کم نظیر شهید ضحاک بود، که او را به صعود تا اوج قله محبوبیت در دلهای مردم بامیان کشیده بود.
بناءً ضحاک شهید برای عده ای تک محور، خودخواه، دیکتاتور و قوم مدار، غیرقابل تحمل شده بود و عرصه را برآنان بگونه محدود ساخته بود که دیگر یارای حرکت و ادامه بازی را نداشتند، بناءً باید به هرقیمتی بود باید اورا از سر راه شان برمیداشتند تا بتوانند دسیسه های شوم و توطئه های خطرناک شان را به کرسی عمل بنشانند.
و اما در کنار عوامل فوق که از آن یاد شد، کمکاری و تعلل بیش از حد دولت و مسئولین در نجات وی کاملا سوال برانگیز و شک برانگیز میباشد، در جریان چهار روز اسارت سخت و طاقت فرسای وی، هیچیک از ارگان های دولتی و امنیتی اندک کاری را برای رهایی وی از چنگال جنایتکاران خونخوار، صورت ندادند و با نهایت بی تفاوتی از کنار آن گذشتند. بنابرین موضوع دخالت غیرمستقیم دولت درین قضیه جدی تر میگردد و مهم تر آن که براساس اظهارات فردی که از غوربند به بامیان آمده بود، گروه ربایندگان در جریان این مدت همواره با بامیان و کابل تماس هایی داشته اند و در مشوره با افرادی که در بامیان و کابل بوده اند عمل میکرده اند، بدین دلیل حدس و گمان های موجود در قسمت دست داشتن افراد و جریانات موجود در بامیان و یاهم در کابل درین قضیه قوت می یابد.
سخنان این مرد نمیتواند دروغ باشد، زیرا تعدادی از ربایندگان از ساکنین اصلی دره غوربند و سیاگرد بوده اند و طبعا و یقیناً که با مردم منطقه ارتباطاتی داشته اند و حرف هایی را آگاهانه و یا نا آگاهانه درین مورد به زبان آورده اند.
و حرف آخر اینکه اگر دولت میخواهد صداقت نشان دهد و اتهامات وارده برخویش را بزداید، بهتر است تا در پی تحقیق و موشکافی قضیه بوده و در کنار آنکه عاملین و قاتلین قضیه را که همه ابعاد آن برهمگان مشخص و هویداست دستگیر و به قانون بسپارند، باید تحقیقات وسیع و موثری را که بیانگر نتایج واقعی جریان باشد براه اندازد تا تمام زوایای تاریک شهادت ضحاک برملا گردیده و باشد که با افشای این جنایت سنگین و غیرقابل بخشش، جنایت پیشگان بزدل، در معرض قضاوت و محاکمه مردم قرارگیرند، ورنه مردم بامیان پس از سالها اعتراضات مدنی و سالم، شاید روش دیگری برای بدست آوردن حقوق پامال شده شان در پیش گیرند که به یقین فاصله ها و شکاف های ایجاد شده میان مردم و حاکمیت را وسعت بیشتری بخشیده و در آینده نه چندان دور به قول بزرگی، مرگ نظام را در پی خواهد داشت.
اما آنچه کتمان پذیر نیست و قراین و دلایل مستند و مستدل بر آن وجود دارد، اینست که شهادت این بزرگ مرد همیشه جاوید، به هیچوجه نمیتواند یک حادثه ساده و غیرقابل تأمل باشد، زیرا یافته های اطلاعاتی نشان میدهد که در شهادت او تنها برادران کرزی دخیل نبودند بلکه رد پای کثیف، پنهان و خفاش صفت بسیاری در آن سوی قضیه به نظر میرسد.
کارنامه گذشته ضحاک آنقدر آکنده از برجستگی ها و عدالت طلبی هاست و زندگی سیاسی وی آنقدر مملو از حق خواهی و دادخواهیست که تعمق و تأمل بسیاری را میطلبد، بنابرین با مطالعه و بررسی تاریخ گذشته زندگی او و مردم بامیان میتوان به عوامل احتمالی دخیل در جریان شهادت وی نزدیک شد و از آن بعنوان یکی از موثرترین و دقیق ترین راه افشای قصابان قصاوت پیشه تاریخ استفاده برد.
برطبق معلومات بدست آمده ترکیب گروه ربایندگان شهید ضحاک شامل افرادی از مناطق غندک، تاله و برفک، سیاه گرد، قلغ و کرمعلی و ... بوده اند که اهداف مشخصی آنان را گردهم آورده بود تا این حادثه ناگوار را خلق بکنند، اما گذشته از آن عوامل جدی دیگری نیز دست به دست هم دادند تا روند نجات وی با چالش های جدی مواجه گردیده و منتج به شهادتش گردد.
او در شب قبل از حرکت به سوی بامیان مصاحبه مفصلی با تلویزیون نگاه داشه است که در آن مانند همیشه از سیاست های ناسالم و غیرفراگیر دولت، به شدت انتقاد کرده بود و از عدم توجه به بازسازی و انکشاف ولایت بامیان حرف زده بود، در گذشته نیز او با انتقاد های تند و گاهاً طنز آمیز خویش، علمبردار کاروان عدالت خواهی در بامیان بود که همین عامل سبب شده بود تا به چهره برجسته و بارز برای مردم و به عنوان خارگلوخراش برای حاکمان بداندیش ، ستم پیشه و اقتدار طلب مبدل گردد.
حمایت از مردم، پشتیبانی از آنانی که در درازای تاریخ همواره بر آنان ستم رفته است و زهر تعصب های کور قومی، مذهبی و ... چشیده اند، از ویژگی های کم نظیر شهید ضحاک بود، که او را به صعود تا اوج قله محبوبیت در دلهای مردم بامیان کشیده بود.
بناءً ضحاک شهید برای عده ای تک محور، خودخواه، دیکتاتور و قوم مدار، غیرقابل تحمل شده بود و عرصه را برآنان بگونه محدود ساخته بود که دیگر یارای حرکت و ادامه بازی را نداشتند، بناءً باید به هرقیمتی بود باید اورا از سر راه شان برمیداشتند تا بتوانند دسیسه های شوم و توطئه های خطرناک شان را به کرسی عمل بنشانند.
و اما در کنار عوامل فوق که از آن یاد شد، کمکاری و تعلل بیش از حد دولت و مسئولین در نجات وی کاملا سوال برانگیز و شک برانگیز میباشد، در جریان چهار روز اسارت سخت و طاقت فرسای وی، هیچیک از ارگان های دولتی و امنیتی اندک کاری را برای رهایی وی از چنگال جنایتکاران خونخوار، صورت ندادند و با نهایت بی تفاوتی از کنار آن گذشتند. بنابرین موضوع دخالت غیرمستقیم دولت درین قضیه جدی تر میگردد و مهم تر آن که براساس اظهارات فردی که از غوربند به بامیان آمده بود، گروه ربایندگان در جریان این مدت همواره با بامیان و کابل تماس هایی داشته اند و در مشوره با افرادی که در بامیان و کابل بوده اند عمل میکرده اند، بدین دلیل حدس و گمان های موجود در قسمت دست داشتن افراد و جریانات موجود در بامیان و یاهم در کابل درین قضیه قوت می یابد.
سخنان این مرد نمیتواند دروغ باشد، زیرا تعدادی از ربایندگان از ساکنین اصلی دره غوربند و سیاگرد بوده اند و طبعا و یقیناً که با مردم منطقه ارتباطاتی داشته اند و حرف هایی را آگاهانه و یا نا آگاهانه درین مورد به زبان آورده اند.
و حرف آخر اینکه اگر دولت میخواهد صداقت نشان دهد و اتهامات وارده برخویش را بزداید، بهتر است تا در پی تحقیق و موشکافی قضیه بوده و در کنار آنکه عاملین و قاتلین قضیه را که همه ابعاد آن برهمگان مشخص و هویداست دستگیر و به قانون بسپارند، باید تحقیقات وسیع و موثری را که بیانگر نتایج واقعی جریان باشد براه اندازد تا تمام زوایای تاریک شهادت ضحاک برملا گردیده و باشد که با افشای این جنایت سنگین و غیرقابل بخشش، جنایت پیشگان بزدل، در معرض قضاوت و محاکمه مردم قرارگیرند، ورنه مردم بامیان پس از سالها اعتراضات مدنی و سالم، شاید روش دیگری برای بدست آوردن حقوق پامال شده شان در پیش گیرند که به یقین فاصله ها و شکاف های ایجاد شده میان مردم و حاکمیت را وسعت بیشتری بخشیده و در آینده نه چندان دور به قول بزرگی، مرگ نظام را در پی خواهد داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر