۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

شهیدان؛ زورگویی و خشونت ، چرا؟؟؟!



میفهمی من کی هستم؟ من از شهیدان هستم، من با زور میتوانم همه کارها را انجام دهم، من در خارج از اداره و در بازار میدانم با تو چی کار کنم.
این ها گفته های پیره مردی حدود 60 ساله بود که دیروز با خشونت هرچه تمامتر به زبان آورده شد.
دیروز حوالی ساعت 11 قبل از ظهر در دفتر کارم در ریاست مخابرات و تکنالوژی معلوماتی مصروف اجرای وظیفه بودم که این پیره مرد وارد شد و دنبال مکتوبی میگشت که از کابل باید به بامیان می آمد، برایش معلومات داده شد که مکتوبش روزگذشته از طریق پسته به بامیان رسیده و امروز به مرجعش توزیع خواهد شد، اما کو گوش شنوا، کو منطق و استدلال؟ او با توهین و تحقیر تمام کارمندان مخابرات داشت فقط زور میگفت، میگفت چرا مکتوب من از کابل دیر رسیده است، به کسی فرصت حرف زدن و دلیل آوردن نمیداد، فقط داد و فریاد میکرد و به تکرار میگفت من شهیدانی هستم و دمار از روزگار همه تان در میاورم.
اما چرا؟؟؟
چرا یک انسانی که در دنیای متمدن امروزی زندگی می کند این قدر از قافله انسانیت بدور باشد و فقط با منطق زور سخن بگوید؟
درست است اتحاد چیز خوبیست که مردم شریف شهیدان دارند، اما چرا بعضی از این انسانها از این اتحاد شان سوء استفاده می کنند و از آن در جهت منفی یعنی زورگویی، خشونت و لت و کوب دیگران استفغاده می کنند؟
درین عصر پیشرفت و تکنالوژی و مدنیت زندگی این چنینی و اندیشه اینچنینی واقعاً جای تعجب دارد.

هیچ نظری موجود نیست: