۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

زن روحاني نمايي كه خود شريعت را نقض ميكند

در ساليان اخير خانمي از مهاجريني كه از كشور ايران به افغانستان برگشته است، در در مركز ولايت باميان در در قريه نو آباد آژدر سكونت گزيده است، وي با آنكه مشخص نيست تا چه حدي از موضوعات و مسايل ديني و شرعي مي فهمد، اما در طي سالهاي اخير اقدام به برگزاري مراسم عزاداري و سوگواري در ايام عاشورا در بين زنان مي نمايد، خانم متذكره همواره مردم را امر به معروف و نهي از منكر كرده و امورات ديني را به آنان گوشزد نموده و در كنار آن ساير مسايل اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي را به بحث ميگيرد.
اما آنچه قابل بحث و تذكر است اينكه ايشان نيز همانند عده زيادي از ساير روحانيون و يا بهتر است بگويم روحاني نماهاي باميان، به رعايت تقوي و پرهيزگاري نمي پردازد، نمونه بارز آن مسئله دست دادن با مردان است كه او هميشه اقدام به اين كار مي كند،وي به عنوان يك زن مسلمان و ظاهراً روحاني و عالم ديني، در ميان جامعه سنتي باميان، با مردان داخلي و خارجي كه با او سر و كار دارند به راحتي دست ميدهد بدون توجهي به ممنوع بودن آن توسط شريعت اسلامي داشته باشد.
بناءً‌ به نظر ميرسد كه موجوديت اين چنين عناصري در ميان جامعه ناآگاه و كم سواد باميان كه احترام و توجه خاصي به قشر روحانيت و علماي ديني دارند، آموزه هاي منفي زيادي ببار خواهد آورد و ديري نخواهد گذشت كه جامعه بسوي گمراهي و انحراف كشانيده شوند.

۲۴ نظر:

ناشناس گفت...

ما نفهمیدم که مشکل از خانم رضایی است، یا از کم سوادی مردم بامیان؟

اگر شما فهمیدین به ما هم بگویید.

ناشناس گفت...

خاک بر سرش .حداقل خودش را روحانی جا نزند که الگوی بدی میشود.

زکی گفت...

این موضوع بسیار خطرناک است. که یک زن با عنوان و لباس روحانی با مردان نا محرم دست بدهد و تماس بدنی وفیزیکی داشته باشد. اینگونه افراد مردم را از راه دین بی دین می کنند و خطرشان از بی دینان بی ادعا بیشتر است. اگر دست ندهد صرف برگزاری مراسم روضه ی زنانه فقط با حضور زنان مشکلی ندارد ولی اگر در باب روضه خوانی و عزاداری نیز زیاده روی نموده بیش از حد چاق نمایند خطر دارد و روضه ی تنها هیج دردی را دوا نمی کند بلکه یک امر جزئی و فرعی در اسلام است که شیعیان گاهی بیش از اندازه مهم جلوه می دهند.

سليمان احمدي گفت...

آقاي ناشناس
من وظيفه ام فقط گفتن حقيقت است وبس،‌ شما خود در سدد قضاوت برآييد كه مشكل از كيست؟
از طرف ديگر دوستي در نظرش كه خارج از دايره ادب بود و من صلاح نديدم تا آن را انتشار دهم،‌مرا به يك جانبه گرايي متهم كرده و گفته بود كه دنبال كيس و موردي براي دريافت پناهندگي به خارج هستم.
در پاسخ ايشان لازم است بگويم كه من فقط و فقط حقايق را بيان ميكنم وبس، دنبال كيس و دريافت پناهندگي هم نيستم،‌زيرا من بعنوان يك بامياني در مقابل وطنم احساس مسئوليت دارم و تلاش دارم در حد توانم در بهبود وضعيت كمك كنم.

ناشناس گفت...

Oqdayee dawranee Electiona ast ne? inke rayee khnum rezayee beshtar az Khahar zanitan shodeh ast na?
Razeyaa barayetan Dektah mekonad wa shoma ham chon Asbee Gadee rah merawid, shoma ke inqadr actee roshan fekree mekoned chera inqadr tahtee taseree khahar zanetan hastid?

ناشناس گفت...

به شخصه از جنس مسلمان هایی مثل خانم رضایی که مثل یک شیرزن برای قریه خود آب و برق و پارک زنانه و انواع و اقسام پروژه ها راآورد، بیشتر خوشم می آید تا مسلمان هایی مثل تو که از بیکاری مگس می پرانند و با رفتار خاله زنکانه به دنبال حرف در آوردن برای این و آن هستند. وای به حال آن دینی که با دیدن دست دادن یک زن متزلزل شود

تو اگر واقعا قصدت انعکاس واقعیت هاست چرا چشمت را بر همه فعالیت های مثبت این زن بسته ای؟
می دانی برای ما مردم هزاره همان بهتر که کسی مثل محقق و خلیلی باشند که خود را بالا بالا گرفته و از خون مردم برای خود بلند منزل آباد کنند

امیدوارم پیامم را پخش کنی وگرنه مفهوم صدای واقعیت و دموکراسی مسلمانی تو را درک می کنم. صدایی که پیام دیگران را سانسور می کند و فقط طرفداران خود را دور خود جمع کرده و گوشی برای انتقاد ندارد

نجیب الله گفت...

احمدی عزیز با مطالب حساس و ملموسی که می گذاری خوب خواننده جذب می کنی و کم کم مغزها را تکان می دهی. خداکند همه ی وبلاگ نویسان مثل شما تازه و جاری باشند!!

ناشناس گفت...

از این نوشته ات معلوم می شود که واقعا وبلاگ بامیان امروز از شماست. بخاطریکه این نوشته بر تاید آن است.

سليمان احمدي گفت...

پاسخ من:
دوستان عزيز ناشناسي كه نظر داده ايد تشكر از شما!
دوست عزيزي كه گفته اند من كاركرد هاي مثبت خانم رضايي را كتمان كرده ام،‌در جواب شما بايد گفت كه من هرگز اين كار را نكرده ام،‌هرگز قصد بي احترامي به ايشان را ندارم من فقط عادت به گفتن حقيقت دارم، حالا اگر كسي ناراحت ميشود يا بهش برميخورد براي من مهم نيست.
دوست ديگري گفته وبلاگ باميان امروز هم از من است،‌من به اين دوست عزيز ميگويم كه كم منطق تان را تقويت كنيد،‌روزانه مسايل زيادي كه شباهت به همديگر دارند در رسانه هاي زيادي به نشر ميرسند و اين دليلي بر اين همه آنان يكي بوده و مال يك نفر است نميباشد.
موضع گيري من با موضع گيري وبلاگ باميان امروز تفاوت هاي زيادي دارد كه اميدوارم با كمي تعقل و تعمل متوجه آن شويد.

سليمان احمدي گفت...

دوست ناشناسي كه فكر كنم عمداً به انگليسي نوشته ايد، پيشنهاد ميكنم كمي به معلومات تان بيفزاييد آنگاه نظر دهيد بهتر خواهد بود،‌براي معلومات شما بايد بگويم كه راي خانم راضيه حسيني خواهر زن من به 1544 راي و آراي خانم رضايي به 1026 راي ميرسيد، بناءَ‌آراي خانم رضايي كمتر از آراي خانم حسيني ميباشد،‌ بناءً‌نيازي نيست من عقده انتخابات را داشته باشم، از طرف ديگر رقابت در انتخابات از حقوق مسلم همگان است و نبايد عقده بار بياورد عزيز دل برادر.

سليمان احمدي گفت...

دوست ناشناس!‌در قسمتي از نظر تان كه من آن را نتوانستم به دليل پرداختن به موضوعات خارج از ادب در وبلاگ نشر كنم، گفته بوديد كه وبلاگ من با وبلاگ هاي خبري فاصله زياد دارد،‌بايد گفت كه بلي درست متوجه شديد، وبلاگ من اصلا خبري نيست،‌زيرا هستند رسانه هاي خنثي اي كه فقط اخبار رويداد ها را بدون حتي اندكي تحليل به نشر ميرسانند،‌به نظر من اينگونه رسانه ها وظايف اصلي شان را فراموش كرده اند و در مقابل مردم مسئولند،‌من در وبلاگم تلاش دارم تا بيشتر انتقادي بنويسم و در عين با رعايت اصول بي طرفي، عدالت،‌توازن و عدم جانبداري، مسايلي را كه ديگران به آن توجه ندارد،‌به نشر برسانم.

ناشناس گفت...

ميخواستم برايت بگويم جناب احمدي اگر بخواهي با اين انتقادها مملكت را آباد كني خيلي راهت را دور كرده اي اين ره كه تو ميروي به تركستان است. بيا و كمي منطقي تر فكر كن. ما رنجمان اين نيست كه زنها به مردها دست بدهند دردمان اين نيست كه كي روضه ميخواند و كجا. تو كه ميگويي نامهرباني هاي روزگار تو را آزرده اين كه يك نفر به نفر ديگر دست ميدهد همين تو را آزرده يعني تمام مشكل همين است؟ سيما سمر نماينده ي يك زن مبازر است اما دست هم ميدهد با مردها. چرا خيال ميكني اسلام تمامش همين است كه زن به مرد دست ندهد. من تو را ميشناسم برادر من چرا به چيزي كه مقيد نيستي انتقاد ميكني؟

زهرا گفت...

ما كجاييم و ملامت گر بيكار كجا..

شما باشيد و همين كوچه ي منحرف. خدا كند كه درد شما مرهم شود از اينكه ريشه ي تمام مشكلات و بد بختي هاي باميان را فهميديد.

فكر كنم اين بزرگترين درد باميان است تبريك ميگويم كه با نظرات شجاعانه و اصلاح گرتان ما را نسبت به بدبختي هايمان در اين مملكت آگاه كرديد.

سليمان احمدي گفت...

زهرا جان و دوست ناشناس!
من هيچگاهي نگفتم مشكل باميان و درد من اين است و يا آن، بلكه باميان و افغانستان دردهاي بيشماري دارد كه گفتنش در چند سطر ناممكن است، اما تهاجم فرهنگي يكي از دردها و زخم هاي عميق مان است كه ره آورد ورود فرهنگ هاي بيگانه در كشور است و ما آن را نشانه تمدن و پيشرفت مان ميدانيم. و از دوستاني كه اينگونه قاطعانه نظر ميدهند نيز تقاضا مندم تا حد اقل اين جرات را بخرچ دهند كه با نام و هويت اصلي شان وارد مباحث شوند.

reza گفت...

تشکر از انتشار نظر من. به خودت و پشتوانه علمی و عقلی و قدرت تفکرت بیندیش بعد اگر دیدی واقعا توانایی و تعهد وبلاگ نویسی را دارا هستی در این راه حرکت کن و از انتشار نظرهای دیگران نترس.

سليمان احمدي گفت...

آقاي رضا خان
نشر نظرات ديگران ترسي ندارد عزيز برادر،‌من به توانايي و تعهد وبلاگ نويسي ام باور و عقيده دارم و از پشتوانه علمي و عقلي و قدرت تفكر و انديشه كه دارم نيز استفاده خواهم كرد،‌افكار و عقايدم را به هرنحوي منتشر خواهم ساخت و راهم را بدون هراس ادامه خواهم داد.
لازم به ذكر است كه عده از نظراتي كه خارج از دايره ادب هستند و عفت قلم و كلام را رعايت نكرده اند از نشر بازمانده اند.

reza گفت...

من هم می توانم وبلاگ بسازم بعد چند تا از دوست و آشنا و قوم و قبیله را بگویم که نظر بدهید و به به و چه چه کنید اما دیدم که تعهد این کار رو حتی صلاحیت این کار رو با وجود سالها گشت و گزار در اینترنت و تجربه کار در این عرصه با وجود تحصیلات دانشگاهی و مطالعه هزاران کتاب ندارم. دیدم انتقاد پذیر نیستم و از نظرات دیگران می ترسم و با عواقب آنها نمی توانم مقابله کنم پس این کار رو نکردم. به تو هم همین توصیه را می کنم. فقط از روی شنیده و نشنیده قضاوت نکن در مورد موضوعی که درک آن رو هم نداری قضاوت نکن و تیتر موضوع آن را قرار نده.

reza گفت...

نظر من خارج از دایره ادب هست؟؟؟؟
انتشار نظری که تحت عنوان خاک بر سرش خارج از ادب نیست؟؟؟؟ نسبت دادن تماس بدنی و فیزیکی به یه زن خارج از ادب نیست. اینطور بگو نظری که به من مربوط شود خارج از ادب هست اما نظری که به دیگران نسبت داده می شود خارج از ادب نیست. این ادب و آن ادب زمین تا آسمان فرق دارند درسته؟

زهرا گفت...

من نامم زهرا است همان طور كه بالا نوشته ام.
درست است ما نميتوانيم تمام مشكلات جامعه را اينجا منعكس كنيم اما من مانده ام اينكه شما اين را ارجحيت داده ايد بر تمام معضلات كلاني كه ناگفته مانده اند دليلش چيست؟
چرا مثل ايراني ها هر چيز را ميكوبيد بر سر تهاجم فرهنگي؟ استعمار غرب؟
برويد هزاره جات را ببينيد پوششي كه شريعت ميگويد آنجا ها هم تهاجم غرب زنها را به گذاشتن پيچه و بوسيدن دست اقوام مرد واداشته؟
همين پتلوني كه ميپوشي مال فرهنگ غرب است. مانتوها و شلوار هاي كابو مال فرهنگ بيگانه است. رسم هاي عروسي آهنگ ها رقص ها. چرا تا حالا به ذهنت نرسيده رقص هزارگي پيشپو در حال نابودي است؟ با اينكه ميراث فرهنگي ما است؟ چرا نميبيني در هزاره جات بازيهاي قديمي دوبيتيها و دويي هايي كه مختص خانم ها بوده نابود ميشوند؟ اينها فرهنگ نيست؟ يا مشكل شرعي دارند كه به آنها نميپردازيد؟

سليمان احمدي گفت...

آقاي رضاچون بحث را منحرف كرديد لازم نيست به جواب تان مي بپردازم اما نكاتي را قابل ذكرميدانم:
من شايد مثل نباشم و در وبلاگ نويسي فريبكاري نكنم شايد مثل شما نباشم كه بخودم باور نداشته باشم و انتقاد پذير نباشم، و موضوع ديگر اينكه شما ادب را هنوز درك نكرده ايد بهتر است كتاب هزار ويكمين را در باره ادب بخوانيد.

ناشناس گفت...

همانطور که آقا رضا گفته اند جالب است. یکبار از بالا تا پایین نظرهایی که انتشار داده ای ببین، کسانی که آمده اند فحش و ناسزا و تهمت زده اند به دیگران نظرشان منتشر شده و اصلا از ساحه ادب به دور نیست اما بعضی نظرها که به شما و نظراتتان بر می گردد خارج از ادب است
آقای مودب وبلاگستان را هم شناختیم ادبی که حق دارد دیگران را زیر مسلسل تهمت و افترا بگیرد اما خودش از یک انتقاد هم می ترسد
بهتر بود شجاعانه می گفتی جوابی برای آن نظرها نداشتم ترسو!

سليمان احمدي گفت...

آقاي ناشناس
من به اين باورم كه شما خود ترسو هستيد زيرا با هويت ناشناخته نظر ميدهيد و ترس از افشاي هويت تان داريد، من كه در ميان نظرات چيزي از فحش و ناسزا نمي بينم من همه نظرات را نشر كرده ام و به تمامي نظراتي كه لازم به پاسخ بود جواب دادم

GHULAM HASSAN گفت...

khoba watan dara bamyan tahala ina kamdasht un ham izafasho bamyan di ga moshkil kam darad in ham shud bahs ba nazary banda dast dadan zan bamardy namahram sakhta waky in qa dar bahs ham lazim nest
GHULAM HASSAN

رمضان گفت...

دست دادن زنان با مردان به نظرمن مرتکیب به کناه است ولو هر زنی که باشد اما بهتر بود که پیش از انتقاد از خانم رضای از والی نیز انتقاد میکردید.