محرومیت تاریخی و عدم توجه دولت مرکزی به توسعه و انکشاف ولایت بامیان، مسئله ایست که در طول سالیان اخیر همواره مورد انتقاد بامیانیان قرار داشته و اعتراضات مسالمت آمیز و منطقی زیادی را در پی داشته است، اما عوامل و ریشه های بنیادین این محرومیت در چه چیزی میتواند نهفته باشد و وابسته به کدام عناصر میتواند باشد؟
بامیان به عنوان بخشی از جغرافیای افغانستان، نامهربانی ها و خشونت های بی حد و حصری را در طول تاریخ گذشته تحمل کرده است اما با استقرار نظام مردم سالار فعلی، در پذیرش تغییرات و تحولات نوین، دست برداشتن از ماشه تفنگ، صلح دوستی و اطاعت پذیری از حکام کشور، از پیشگامان جدی ساکنین سرزمین افغانستان بوده اند.
امنیت و آرامش حاکم بر بامیان همواره به عنوان دست آورد با ارزش این مردم و از مشخصه های بارز و برجسته بامیان مطرح بوده و در آن سوی قضیه؛ اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز پی در پی بامیانیان حکایت گر بی توجهی ها و نامهربانی های دولت نسبت به بامیان بوده است.
عبدالرحمن شهیدانی نماینده مردم بامیان در ولسی جرگه، ضمن پذیرفتن اینکه برخلاف سایر مناطق در بامیان امنیت است و این امنیت بخواسته خود مردم بامیان تامین شده است می افزاید: "از اینکه به سایر ولایات که امنیت وجود ندارد توجه بیشتری صورت میگیرد ولی به بامیان توجه نمیشود، میتوان نتیجه گرفت که امنیت سبب عقب ماندگی بامیان شده است، اما وی زمینه های مساعد شده در عرصه های معارف، تحصیلات عالی و ... را به نفع مردم بامیان خوانده و می افزاید:"درصورتیکه روند فعلی تا ده سال دیگر ادامه یابد مردم بامیان قادر خواهند بود تا خود شان را از فقر فرهنگی برهانند."
آقای شهیدانی از حکومت میخواهد که ولایت بامیان را هم جزء خاک افغانستان و مردم بامیان را همانند سایر ولایات و ساحات و اقوام، جزء اتباع این کشور بداند و برخورد یکنواخت و یک سان با همگان داشته باشد. او در ادامه میگوید: "اینکه حکومت کوتاهی میکند، مربوط به آنان است و آن را تاریخ ثبت خواهد کرد، دیگر زمان آن نیست که این مردم باز از نظر ها دور انداخته شود، این مردم روز به روز در صحنه حضور قوی پیدا کرده و قوی تر از گذشته در صحنه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حضور گسترده تر خواهند داشت."
آقای محمد صادق علی یار آگاه سیاسی، باورش براین است که در کنار دو عامل نگرش قوم گرایانه دولت مرکزی و کم توجهی و ضعف افرادی همچون نمایندگان بامیان در پارلمان و یا کسانی که از آدرس بامیان به جایی رسیده اند و اکنون در بدنه حکومت در قدرت قرار دارند، امنیت موجود یکی از عوامل اصلی روند محرومیت بامیان میباشد، زیرا دولت افغانستان حالت باج دهی و امتیازدهی به ناراضیان را در پیش گرفته است، به هر میزانی که توقع ناراضیان افزایش می یابد دولت هم در تلاش است تا به همان میزان به امتیازات آنان افزایش دهد تا آنان را راضی نگهدارد، به همین دلیل چون در بامیان هیچ صدای مخالفتی و یا هیچ عمل نظامی و صلح شکننده که مخل امنیت باشد صورت نمیگیرد، دولت مرکزی نسبت به بامیان با بی توجهی عمل میکند.
وی هشدار میدهد که یکی از پیامد های منفی بی توجهی دولت به بامیان، نا امن شدن بامیان باشد، البته مردم بامیان نمیخواهند و نیازنیز ندارند تا از یک راه نامشروع حق قانونی شان را مطالبه کنند، ولی آنگاهی که همکاری مردم با نیروهای امنیتی کاهش یابد، طبیعی است که چند نفر پولیسی که در بامیان هستند یقینا نمیتوانند حافظ امنیت و صلح نسبی موجود در بامیان باشند. بناءً امنیت بامیان آسیب پذیر بوده و میتواند مورد نفوذ عناصر تخریب کار واقع شود.
مردم بامیان مردم متمدن وصلح دوستند، و نمیخواهند مثل مردم دیگر ولایات، دست به تخریب بزنند، اما این صلح دوستی و آرامش نیز حد و اندازه ای دارد، این بخشی از گفته های آقای جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی بامیان است، که در ادامه می افزاید: "اگر مردم بامیان ببینند که حکومت مرکزی نمیخواهد بامیان انکشاف یابد و از برخوردهای تعصب آمیز گذشته پیروی میکند، آن گاه اگر مردم بامیان را نا امن بسازند تمام افغانستان نا امن خواهد شد."
اما آقای اسمعیل ذکی مسئول شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر در بامیان، براین باور است که امنیت عامل بی توجهی دولت نسبت به بامیان نیست بلکه رسوبات قبیلوی در حاکمیت، دیدگاه قبیلوی حاکمان و تبعیضات نژادی عواملیست که باعث شده اند و میشوند تا بامیان محروم بماند. آقای ذکی می افزاید:"درصورتیکه بامیان نا امن گردد بهانه ای به دست حاکمان می افتد تا پروژه های کوچکی را که برای بامیان تدارک دیده شده است لغو گردد."
او دولت را مکلف به تأمین عدالت اجتماعی و انکشاف متوازن در کشور میداند و در محرومیت نگهداشتن بامیان را باعث ایجاد پیامد های منفی میداند و می افزاید که یکی از بارزترین پیامد های ناگوار آن ممکن است باعث ایجاد فاصله بین مردم و حاکمیت گردیده و اعتماد مردم نسبت به حاکمیت کاهش می یابد.
آقای ذکی حکومت محلی را به عنوان نماینده دولت مخاطب قرار میدهد که آنان باید مسایل انکشافی را در نظر بگیرند و نیز باید وکلای که با رای مردم به کرسی رسیده اند وظیفه دارند که از حقوق مردم رسیدگی بکنند و نیز نهاد های جامعه مدنی که پل رابط بین مردم و دولت و حاکمیت هستند، باید در رابطه به حقوق خود دادخواهی نموده و از آن دفاع بکنند و بار بار به ارگان های ذیربط مراجعه بکنند تا مثل معروف حق گرفته میشود، مصداق یابد.
عبدالواحد محصل پوهنخی تعلیم و تربیه دانشگاه بامیان، هم با تأیید سخنان آقای ذکی، رابطه امنیت و محرومیت در بامیان را رد میکند و علت محرومیت را تعبعیض و ضعف در ادارات دولتی میداند، بلکه او باورمند به این است که امنیت میتواند زمینه های رشد فراهم میگردد. او میگوید در صورتیکه روند فعلی محروم نگهداشتن بامیان تداوم یابد، مردم عقده مند گردیده و ممکن است جامعه دچار انفجار گردیده و ناامنی های را ببار بیاورند.
در کل باورهای مختلفی نسبت به موجودیت امنیت و محرومیت باید وجود دارد، اما آنچه مشخص و بارز میباشد عدم توجه دولت مرکزی و محلی در راستای انکشاف و توسعه بامیان میباشد، که نگرانی هایی را ببار آورده است.
بنابراین برخی از آگاهان بر این نظرند که تداوم روند محرومیت بامیان و عدم توجه به انکشاف و بازسازی بامیان، ممکن است روزی سبب بروز پیامد های منفی همانند کاهش اعتماد مردم، نارضایتی مردم، از دست دادن مشروعیت نظام گردیده و مردم ممکن است بمنظور احقاق حقوق شان به راههای غیر دموکراتیک متوسل شوند.
بامیان به عنوان بخشی از جغرافیای افغانستان، نامهربانی ها و خشونت های بی حد و حصری را در طول تاریخ گذشته تحمل کرده است اما با استقرار نظام مردم سالار فعلی، در پذیرش تغییرات و تحولات نوین، دست برداشتن از ماشه تفنگ، صلح دوستی و اطاعت پذیری از حکام کشور، از پیشگامان جدی ساکنین سرزمین افغانستان بوده اند.
امنیت و آرامش حاکم بر بامیان همواره به عنوان دست آورد با ارزش این مردم و از مشخصه های بارز و برجسته بامیان مطرح بوده و در آن سوی قضیه؛ اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز پی در پی بامیانیان حکایت گر بی توجهی ها و نامهربانی های دولت نسبت به بامیان بوده است.
عبدالرحمن شهیدانی نماینده مردم بامیان در ولسی جرگه، ضمن پذیرفتن اینکه برخلاف سایر مناطق در بامیان امنیت است و این امنیت بخواسته خود مردم بامیان تامین شده است می افزاید: "از اینکه به سایر ولایات که امنیت وجود ندارد توجه بیشتری صورت میگیرد ولی به بامیان توجه نمیشود، میتوان نتیجه گرفت که امنیت سبب عقب ماندگی بامیان شده است، اما وی زمینه های مساعد شده در عرصه های معارف، تحصیلات عالی و ... را به نفع مردم بامیان خوانده و می افزاید:"درصورتیکه روند فعلی تا ده سال دیگر ادامه یابد مردم بامیان قادر خواهند بود تا خود شان را از فقر فرهنگی برهانند."
آقای شهیدانی از حکومت میخواهد که ولایت بامیان را هم جزء خاک افغانستان و مردم بامیان را همانند سایر ولایات و ساحات و اقوام، جزء اتباع این کشور بداند و برخورد یکنواخت و یک سان با همگان داشته باشد. او در ادامه میگوید: "اینکه حکومت کوتاهی میکند، مربوط به آنان است و آن را تاریخ ثبت خواهد کرد، دیگر زمان آن نیست که این مردم باز از نظر ها دور انداخته شود، این مردم روز به روز در صحنه حضور قوی پیدا کرده و قوی تر از گذشته در صحنه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حضور گسترده تر خواهند داشت."
آقای محمد صادق علی یار آگاه سیاسی، باورش براین است که در کنار دو عامل نگرش قوم گرایانه دولت مرکزی و کم توجهی و ضعف افرادی همچون نمایندگان بامیان در پارلمان و یا کسانی که از آدرس بامیان به جایی رسیده اند و اکنون در بدنه حکومت در قدرت قرار دارند، امنیت موجود یکی از عوامل اصلی روند محرومیت بامیان میباشد، زیرا دولت افغانستان حالت باج دهی و امتیازدهی به ناراضیان را در پیش گرفته است، به هر میزانی که توقع ناراضیان افزایش می یابد دولت هم در تلاش است تا به همان میزان به امتیازات آنان افزایش دهد تا آنان را راضی نگهدارد، به همین دلیل چون در بامیان هیچ صدای مخالفتی و یا هیچ عمل نظامی و صلح شکننده که مخل امنیت باشد صورت نمیگیرد، دولت مرکزی نسبت به بامیان با بی توجهی عمل میکند.
وی هشدار میدهد که یکی از پیامد های منفی بی توجهی دولت به بامیان، نا امن شدن بامیان باشد، البته مردم بامیان نمیخواهند و نیازنیز ندارند تا از یک راه نامشروع حق قانونی شان را مطالبه کنند، ولی آنگاهی که همکاری مردم با نیروهای امنیتی کاهش یابد، طبیعی است که چند نفر پولیسی که در بامیان هستند یقینا نمیتوانند حافظ امنیت و صلح نسبی موجود در بامیان باشند. بناءً امنیت بامیان آسیب پذیر بوده و میتواند مورد نفوذ عناصر تخریب کار واقع شود.
مردم بامیان مردم متمدن وصلح دوستند، و نمیخواهند مثل مردم دیگر ولایات، دست به تخریب بزنند، اما این صلح دوستی و آرامش نیز حد و اندازه ای دارد، این بخشی از گفته های آقای جواد ضحاک رئیس شورای ولایتی بامیان است، که در ادامه می افزاید: "اگر مردم بامیان ببینند که حکومت مرکزی نمیخواهد بامیان انکشاف یابد و از برخوردهای تعصب آمیز گذشته پیروی میکند، آن گاه اگر مردم بامیان را نا امن بسازند تمام افغانستان نا امن خواهد شد."
اما آقای اسمعیل ذکی مسئول شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر در بامیان، براین باور است که امنیت عامل بی توجهی دولت نسبت به بامیان نیست بلکه رسوبات قبیلوی در حاکمیت، دیدگاه قبیلوی حاکمان و تبعیضات نژادی عواملیست که باعث شده اند و میشوند تا بامیان محروم بماند. آقای ذکی می افزاید:"درصورتیکه بامیان نا امن گردد بهانه ای به دست حاکمان می افتد تا پروژه های کوچکی را که برای بامیان تدارک دیده شده است لغو گردد."
او دولت را مکلف به تأمین عدالت اجتماعی و انکشاف متوازن در کشور میداند و در محرومیت نگهداشتن بامیان را باعث ایجاد پیامد های منفی میداند و می افزاید که یکی از بارزترین پیامد های ناگوار آن ممکن است باعث ایجاد فاصله بین مردم و حاکمیت گردیده و اعتماد مردم نسبت به حاکمیت کاهش می یابد.
آقای ذکی حکومت محلی را به عنوان نماینده دولت مخاطب قرار میدهد که آنان باید مسایل انکشافی را در نظر بگیرند و نیز باید وکلای که با رای مردم به کرسی رسیده اند وظیفه دارند که از حقوق مردم رسیدگی بکنند و نیز نهاد های جامعه مدنی که پل رابط بین مردم و دولت و حاکمیت هستند، باید در رابطه به حقوق خود دادخواهی نموده و از آن دفاع بکنند و بار بار به ارگان های ذیربط مراجعه بکنند تا مثل معروف حق گرفته میشود، مصداق یابد.
عبدالواحد محصل پوهنخی تعلیم و تربیه دانشگاه بامیان، هم با تأیید سخنان آقای ذکی، رابطه امنیت و محرومیت در بامیان را رد میکند و علت محرومیت را تعبعیض و ضعف در ادارات دولتی میداند، بلکه او باورمند به این است که امنیت میتواند زمینه های رشد فراهم میگردد. او میگوید در صورتیکه روند فعلی محروم نگهداشتن بامیان تداوم یابد، مردم عقده مند گردیده و ممکن است جامعه دچار انفجار گردیده و ناامنی های را ببار بیاورند.
در کل باورهای مختلفی نسبت به موجودیت امنیت و محرومیت باید وجود دارد، اما آنچه مشخص و بارز میباشد عدم توجه دولت مرکزی و محلی در راستای انکشاف و توسعه بامیان میباشد، که نگرانی هایی را ببار آورده است.
بنابراین برخی از آگاهان بر این نظرند که تداوم روند محرومیت بامیان و عدم توجه به انکشاف و بازسازی بامیان، ممکن است روزی سبب بروز پیامد های منفی همانند کاهش اعتماد مردم، نارضایتی مردم، از دست دادن مشروعیت نظام گردیده و مردم ممکن است بمنظور احقاق حقوق شان به راههای غیر دموکراتیک متوسل شوند.
۱ نظر:
وبلاگ بسیار زیبایی داری امید به وبلاگ برگ سبز هم سری زده و اگر قابل دانستی آن را در لینک پیوندهای خود قرار دهی با تشکر یک بامیانی دیگر
ارسال یک نظر