۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

شما حسین نیزم، عباس نیزم، علی اکبر نیزم زینب نیزم و غیره نیزم هستید

دیروز در یکی از حسینیه های مرکز بامیان در مراسم عراداری ماه محرم شرکت کردم، با موارد جالبی برخوردم که آن را با شما شریک خواهم ساخت.
درین مراسم پس از سخنرانی و موعظه و روضه خوانی توسط دو تن از روحانیون، سخنرانی نهایی و دعا و اختتامیه با احترام خاصی که مردم تا هنوز به آن پابندند به یکی از سادات واگذار شد، از همان ابتدا واضح و آشکار بود که وی از حتی از سوادی در حد ابتدایی هم بی بهره است و فقط بخاطر سادات بودنش اجازه یافته است تا بالای منبر قدم بگذارد.
موضوع بحث ایشان امر به معروف و نهی از منکر بود، حرف های جالبی را تکرار کرد، در قسمتی از سخنانش گفت " کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را انجام نمیدهند مشرک اند و به خداوند شرک آورده اند"، من برای اولین بار این مصداق شرک را از زبان ایشان شنیدم و برایم بسیار جالب و شنیدنی بود، وی در ادامه مردم را مورد خطاب قرار داد و اینگونه پیشرفت (عین کلمات ایشان ذکر میشود) : "مردم ، خواهران، برادران، شما حسین نیزم هستید، شما عباس نیزم هستید، شما علی اکبر نیزم هستید، شما زینب نیزم هستید، وظیفه شماست که امر به معروف و نهی از منکر کنید".
بهر حال منظورم از نوشتن از سطور این بود که مردم ما تا هنوز نتوانسته اند سلطه یک عده ی برتری طلب را کنار بزنند و به آنان بفهمانند که دیگر نسل برتر نیستند، هنوز بیسواد ترین فرد این قشر بر ما حکم میراند و امتیازات استثنایی خویش را از ما با تمام مهارتی که دارند می ستاند و از طرف دیگر مردم نا آگاه ما را با معلومات ناقص و اشتباه خویش همچنان به بیراهه تاریخ سوق میدهد.

۱۹ نظر:

ناشناس گفت...

سلیمان خان سلام

حالا شد یک چیزی، راه اش را بالاخره پیدا کردی، منظورم را که فهمیدی...

از سادات گفتن و نوشتن خود شروع پیشرفت و انکشاف است هر چه تند تر و مزخرف تر باشد بهتر است.

راستی از اینکه بگذریم که ان ملا بی سواد بوده و چیزی را نمی دانسته از شما می پرسم که ایا واقعاً این قدر معلومات مذهبی خود ات نیز پائین است و یا تغییر مذهب داده ای که نمی دانی مسلمانی که امر به معروف و نهی از منکر نکند مسلمانی اش درست نیست، زیرا وی شاهد مرتکب شدن گناها می باشد ولی حرف نمی زند. وبعد هم خود را مسلمان می نامد.

این را مسلمان جدید و یا update می نامند که ما از ان بی خبریم.

بهتر است در این روزها به فلسفه قیام امام حسین ع بپردازی و عاشورا و اهداف اش را تعقیب کنی. (اگر بهش علاقه مندی)

ناشناس گفت...

از حق و حق طلبی گفتی،

خودت که بی اندازه حزبی هستی، می شود از خلیل و محقق بپرسم که چگونه خون و حق مردمی را که بهشان اعتماد کرده اند را با معامله گری هایشان بارها از بین برده و می برند و شما همچنان بدنبالشان هستید؟

یا پروا ندارد که مردم برای انها و اهدافشان کشته شده اند. فقط مشکل اینجاست که سادات را بعضی ها بهشان خمس می دهند (انهم خر لنگ و لیاف کهنه) و یا انها مردم را به امر معروف تشویق می کنند؟

حرف اخر اینکه حق خواهی و حق طلبی و عدالت برای همه شعار ما است (همان چیزی که امام حسین ع برایش قیام کرد خواه ان سید، هزاره، تاجک، پشتون، مسیحی و یا یهودی باشد، زیرا همه انسان اند و نباید حقشان ضایع شود. تقوا و پرهیزگاریشان نزد خداوند محفوظ خواهد بود.

سليمان احمدي گفت...

دوست عزیز ناشناس
اگر با هویت اصلیت بنویسی شاید بهتر باشد زیرا میتوانیم بهتر به بحث بپردازیم.
معلومات مذهبی من شاید کافی نباشد اما اینقدر میدانم مسلمانی که در عمل به امر معروف و نهی از منکر کوتاهی کند کافر و مشرک نمی شود بلکه مسلمان کامل نیست و بخشی از فروع دین را انجام نداده است. شما میدانید که امر به معروف و نهی از منکر از جمله فروع دین است و با اصول دین که اهمیت بیشتری نسبت به آن دارد متفاوت است.

سليمان احمدي گفت...

دوست عزیز
بحث را منحرف کردی ولی بهر حال به جواب تان می پردازم.
بلی من حزبی ام و هوادار سرسخت استاد محقق و طرفدار استاد خلیلی که هر دو از رهبران بزرگ جهاد و مقاومت مردم مان هستند ولی این حزبی بودن من جرم نیست، آنان هستند که من و تو را به عنوان هزاره میشناسند(سادات هم اگر باشی)و الا به تاریخ مراجعه کنید تا با وضعیت گذشته هزاره ها آگاهی پیدا کنید، البته شاید سادات وضعیت خوبتری داشته اند به دلیل اینکه میتوانند با هرشرایط و با نظام و حکومتی خودشان را وفق دهند.
من با امر به معروف و نهی از منکر بواسطه هرکسی که باشد مخالف نیستم، فقط باآنانی مخالفم که با سواد ناقص شان مردم را به گمراهی سوق میدهند، آنانی در تأمین معیشت شان هیچ راهی به جز امتیازگیری از مردم فقیر و بدبخت ما ندارد و سالیان بیشماری را از رنج دست های پینه بسته مردم مان روزی بدست میاورند.
و آری، لحاف کهنه و خر لنگ را میتوانند نگیرند و بروند سراغ لحاف نو و خر سالم و یاهم از همت و توان خودشان استفاده کرده و از زور بازوی خودشان نان بخورند.

ناشناس گفت...

فکر می کنم با این کارهای خود می خواهی مشهور شوی اگر زیاد به سادات بغض داری باز هم کار کو اما با این کارهای تان چیزی گیرت نمی اید دشمنی باسادات فکری یزیدی است

سليمان احمدي گفت...

من هیچ بغضی با سادات و یا هیچ گروه دیگری ندارم، بغض من با برتری طلبی، سوء استفاده از دسترنج دیگران و حکم راندن بر مظلومان است خواه سادات باشد خواه نژاد و تیره و طایفه دیگری و کمترین چیزی که از طرح این موضوعات به قول شما گیرم میاید آگاهی دهی به مردمی است که نا آگاهانه و فقط با صداقت و تدین شان عده ای را تقدیس کرده اند و به عنوان نسل برتر پذیرفته اند.

Bamiyani گفت...

سلام
من وبلاگ شمارا همیشه می خوانم موضوعات جالبی دارد مخصوصا اینکه با دیگر بلاگها متفاوت است یعنی از دید دیگری می بیند. مطلبی فوق شما کمی انترنت زده شده یعنی تحت تاثیرفضای مجازی انتر نت نوشته شده. ملاهای بی سواد درهر جاوقت مردم را ضایع می کنند و ربطی به مردم خاصی هم ندارد مردم از ترس اینکه به علاقمند امام حسین بی احترامی نشود ناچار اجازه می دهند که بخوانند نه به خاطر اینکه سید هستند. مگر ملاهای بی سواد هزاره کم داریم؟ اینکه آن سید آخر خوانده شاید مو سفید بوده شاید سابقه دار بوده در همان منبر که هر کدام دلیلی است برای آخر خواندن. اگر هم به خاطر سید بودن آخر خوانده باشد هم نگران نباشیم چرا که این احترام ظاهری است و کدامتیازی واقعی نمیباشد. باز هم ماوشما بامیانی هستیم و این مشکل را دربامیان نداشتیم.

ناشناس گفت...

خدایا مار از شر این سید نما ها نجات بده!

ناشناس گفت...

مگر تو از بامیان که هیچ از افغانستان و یا از کشور های اسلامی نباشی که اینچنین از سادات تعریف می کنی،

اینکه خر لنگ و لیاف کهنه می دهند انرا به همه سادات نمی دهند و افراد فقیر را کمک می کنند و این کمک شامل هزاره ها نیز می شوند که انها هم می گیرند. تا اینجا که هیچ مشکلی نیست.

دیگر اینکه سادات هستم بلی و به ان افتخار هم می کنم ولی اینرا نیز از یاد نبرده ام که از قوانین اسلام اگر سر پیچی کنم سادات بودنم برایم فایده ندارد که هیچ زیرا بیشتر مجازات خواهم شد. پس مقررات را به روابط ارجهیت می دهم بخاطریکه موظف ام.

ولی خودت از همین مطلبی که نوشته ای قوم پرستی ات معلوم می شود. که این موضوع با اسلام مغایرت دارد:

"بلی من حزبی ام و هوادار سرسخت استاد محقق و طرفدار استاد خلیلی که هر دو از رهبران بزرگ جهاد و مقاومت مردم مان هستند ولی این حزبی بودن من جرم نیست، آنان هستند که من و تو را به عنوان هزاره میشناسند(سادات هم اگر باشی)و الا به تاریخ مراجعه کنید تا با وضعیت گذشته هزاره ها آگاهی پیدا کنید، البته شاید سادات وضعیت خوبتری داشته اند به دلیل اینکه میتوانند با هرشرایط و با نظام و حکومتی خودشان را وفق دهند."

با حزبی بودنت هیچ کس مشکلی ندارد ولی اینکه بدنبال چه کسانی و راهی میروی به همه مربوط است، زیرا اول اینکه سادات را به وفق دادن به هر شرایط متهم کردی (که کاملاً اشتباه است) دیگر اینکه با معامله گری های محقق و خلیلی که روز روشن انجام می شود (نمونه، دادن رای به سیاف) انرا نادیده می گیری دلیل چه دارد غیر از فاشیست بودن ات؟؟

پس من که جدم رسول خدا و امامان همه در راه عدالت و عدالت خواهی برای همه (از برده سیاه گرفته تا زنانکه زنده بگور می شدند جنگیده اند و جانشان را فدا کردند با در نظر داشت ادامه راهشان و رسالتشان افتخار می کنم مجرم ام؟

سليمان احمدي گفت...

ناشناس !
عزیز برادر چرا موضوع را خلط می کنی؟
من نگفته ام شما مجرمید چون ساداتید؟ من گفته ام نباید هیچ فرقه ای به عنوان نسل برتر و نسل آسمانی (نه خاکی) بردیگران برتری بطلبند، بلکه مانند سایر انسانهای روی زمین، برادر وارد در کنار هم زندگی کنیم.
من گفته ام نباید هیچ گروهی به هیچ بهانه ای از دیگران امتیاز بگیرند و زندگی شان را از راه غارت و چپاول دسترنج دیگران تأمین کنند بلکه همانند دیگران زحمت بکشند و روزی کسب کنند.
اینکه به چه چیزی افتخار می کنید به من ربطی ندارد، اما آیا واقعا حضرت پیامبر و اهل بیت بر دیگران فخر فروشی میکردند، آیا آنان از تدین و ایمان دیگران سوء استفاده میکردند؟ آیا آنان بزور دست شان را بزور به بینی انصار و سایر مسلمین می کوبیدند؟ آیا آنان ادعای برتری بر نسل بشر داشتند؟
نه هرگز، حالا ببینید و با درک حقیقت قضاوت کنید، سادات امروزی چه تشابهی با پیامبر دارد؟

ناشناس گفت...

مطلبم را درست نخوانده و نفهمیده اید، والا راجع به سادات خود شما بحث را منحرف نمی کردید.

دردمند بامیانی گفت...

دردمند بامیانی گفت:
از اینکه به صراحت نویسی رو آوردی ممنونم. اما این امر به معروف واقعا یکی از فرایض است. در کنار تولا و تبرا آمده.

ناشناس گفت...

سخت در اشتباهی،

هر کس را که بخواهد چیزی یاد بگیرید را می توان اموخت ولی کسی که خود را به نادانی انداخته نمی توان با پروفسیور ها هم اموخت.

اگر از اسلام و قوانین اش بگویم اول اینکه از حوصله این کامنت خارج است دوم اینکه از توان این حقیر نیز خارج است. ولی این که تو میگوی (فخر فروشی و غیره را سادات انجام می دهند را نه اسلام گفته و نه سادات خواهان اش می باشند)

مشکل فقط اینجاست که شما با دیدن شخصی که اگر چنین کارهای را می کند ان را مصداق تمام سادات شمرده و همه را به ان دید می بینید، که این نقطه باید اصلاح شود زیرا هیچ شخصی نماینده بجز خوداش نیست. هزاره های را دیده ام که در شرایطی خود را سادات معرفی کرده اند، و هزاره های را نیز دیدم که اسلام را ترک گفته دین جدیدی را اختیار کرده اند و عده ای دیگر را هم دیدم که هزاران بدعت انجام می دهند ولی این حق را هیچ وقت بخود نمی دهم که بگویم هزاره ها چنین کرده اند.

و خوب است ان ساداتی که هر کار زشت و بدعتی را به نام سادات می کنند ملاک سنجش تمام سادات قرار ندهی.

بار دیگر تاکید می کنم اینکه بنده به سادات بودنم افتخار می کنم ولی این دلیل برایم نمی شود که دست به ناهنجاری بزنم و مواخذه نشود.

سليمان احمدي گفت...

آقای دردمند بامیان
تشکر
اما بحث فقط روی این بود که آیا انجام ندادن امر به معروف و نهی از منکر مصداق شرک است و یا خیر؟ فکر می کنم کسی که آگاهانه، نا آگاهانه و یا بنابر دلایل دیگری امر به معروف و نهی از منکر را عملی نمی کند مشکر نیست.

سليمان احمدي گفت...

آقای ناشناس
فکر می کنم به اندازه کافی مواضع مان روشن است و خوانندگان و مردم مان قضاوت واقعی را درین مورد انجام میدهند، اگر مایل به بحث بیشتر باشید لطفاً باهویت اصلی خویش وارد بحث شوید تا با شناخت بهتر از شما به پاسخ تان بپردازم.

سید جواد حسینی گفت...

باورم نمی شد که این قدر بحث به درازا بکشد دوستان گرامی.

من مخالف سید نیستم ولی ازین سید نما ها خیلی متنفرم
تنفرم تنها ازین نیست که پدرم همه ساله یک چوچه بز به عنون خمس می دهد یا امتیاز طلبی می کند.

تنفرم ازین است که تا زمانیکه نان برای خوردن نداشت و کسی نداشت بنام هزاره های افغانستان شمشیز می زد.
ولی امروز که چند تا دزد دارند و از نام سادات سویی استفاده کردند اعلان می کند که ما قوم سادات افغانستان.

ای احمق های عوضی شما که قوم سادات هستید زمانیکه در بد ترین شرایط زندگی می کردیدد چرا گاهی از شلوار ربانی و گاهی هم از شلوار مسعود می گوزیدید.
سید حسین انوری علیه العنه اگر یادت باشد در پوهنتون علوم اجتماعی کابل در حالیکه با شهید مزاری بودی چرا داخل اسلحه های سقیله هزاره ها سنگ انداختی.
آی سید های خر بیا جواب قتل عام افشار را بده.

بیا آن گوزی که از شلوار اکبری زدی امروز از شلوار اکبری جواب بده روزی حقوق بشر بازماندگان فاجعه افشار را دیدی که همه لعنت می فرستادند.

نسیم شیدا گفت...

شما مردم بامیان خیلی ساده اید که هنوز یک سید نام بالای منبر رفته به شما امرو نهی می کند. ای کاش مردم رنجدیده ی هزاره کمی به درک وشعور و فهم اسلام واقعی برسند.
برادر! اسلام شدید ترین مبارزه را با نژاد پرستی و نسب گرایی کرد باور نداری برو قرآن را ببین از اول تا به آخرش مبارزه با امتیازات و برتری طلبی نژادی و مادی است.

ناشناس گفت...

ارچه نكني سيد استه ديگه،بغير از لحاف كهنه و خر لنگ و بز كور چيز ديگري را ارزش ندارد.

ناشناس گفت...

it is high time that Mullah seaced us and look us as Folish Citzen
you wrote very nice about Fucking Mullas.
all the Best
Bamyani