در دور دوم در انتخابات داخلی سال گذشته شورای ولایتی بامیان آقای سید اسد الله جعفری با کسب بیشترین آراء و آقای سناتور رهایی با فرمان رئیس جمهوری کرزی به شورای ملی راه یافته اند.
و اما آنچه در مورد این دو قابل بحث است:
1- آقای سید اسد الله جعفری :
نامبرده فرزند سید غضنفر شاه یکی از خوانین معروف ولایت بامیان که در انتخابات سال گذشته همانند آقای فکور بهشتی، با استفاده از نفوذ و شهرت پدرش رای قابل توجهی را بدست آورد و بر کرسی وکالت تکیه زد. ایشان فاقد تحصیلات عالی بوده و قوه بیان و افهام و تفهیم و افاده نهایت ضعیفی را دارد که شایستگی نمایندگی از مردم بامیان را از وی سلب می کند، تجارب گذشت یک سال نشان گر صریح این ادعاست، حتی برای یک بار دیده نشده است که ایشان در شورای ملی لب به سخن گشاید و نامی از بامیان بر زبان جاری کند چه برسد به اینکه بر سر مسایل مهم ملی و کشوری اظهار نظر بکند. اکنون که تعطیلات زمستانی در حال سپری شدن است ، وی در بامیان بسر می برد و اصولا باید با تدویر گردهمایی ها و تجمعاتی و با بازدید مستقیم از مردم، به ناله های آنان گوش فراداده و وظیفتاً مشکلات و نیازمندی های مردم را به مراجع ذیربط انتقال داده و یا هم در صورت لزوم آن را در اجندای کمیسیون های داخلی مشرانو جرگه و یا هم در جلسات عمومی آن شوری مطرح سازد تا باشد که گرهی از کورگره های این خطه باز شود، اما ممکن است حتی عده کمی هم از حضور شان اطلاع نداشته باشند.
2- آقای هدايت الله رهایی :
او نیز از تبار خوانین است و برای بار دوم آنهم با فرمان کرزی به وکالت دست یافته است، فرمانی که به احتمال زیاد او را وادار به این کرده است که به شدت از سیاست های کرزی دفاع کند و کمکاری ها و بی توجهی های مشهود و محسوس نظام قبیله سالار فعلی را پوشش دهد تا از لطف بی کران جناب کرزی تشکر و قدردانی کرده باشد.
او کسیست بامیان را از نظر رشد و انکشاف در رده هفتم در سطح کشور میداند، چیزی که بیشتر به جوک و لطیفه میماند تا واقعیت. او کسیست که از کارکرد دولت در بامیان به شدت دفاع می کند و به این عقیده است که بامیان در طول سالیان گذشته رشد بی سابقه ای داشته و در ابعاد مختلف پیشرفت های زیادی انجام پذیرفته است.
او به گوش هایش پنبه زده است تا ناله های مردم را نشنود، عینک خوش بینی به چشم زده است تا زخم های کهنه و خون آلود مردم بامیان را نبیند و به زبانش قفل بی زبانی انداخته است تا مبادا محرومیت های تاریخی بامیان را فریاد کند و در اثر آن مورد خشم و نفرت کرزی و کرزئیان قرار بگیرد.
بناءً وضاحت می یابد که سناتوران ما در مشرانو جرگه مسئولیت وظیفوی ، ایمانی، وجدانی و ملی شان را در قبال اعتماد خالصانه ای که مردم به آنان داشته اند، ادا نکرده اند، یا توانایی این کار را نداشته اند و یا هم تحت تاثیر جریانات مختلف، از این کار سر باز زده اند.
خداوند به ایشان لطف کند تا بامیان را بیاد آورند.
و اما آنچه در مورد این دو قابل بحث است:
1- آقای سید اسد الله جعفری :
نامبرده فرزند سید غضنفر شاه یکی از خوانین معروف ولایت بامیان که در انتخابات سال گذشته همانند آقای فکور بهشتی، با استفاده از نفوذ و شهرت پدرش رای قابل توجهی را بدست آورد و بر کرسی وکالت تکیه زد. ایشان فاقد تحصیلات عالی بوده و قوه بیان و افهام و تفهیم و افاده نهایت ضعیفی را دارد که شایستگی نمایندگی از مردم بامیان را از وی سلب می کند، تجارب گذشت یک سال نشان گر صریح این ادعاست، حتی برای یک بار دیده نشده است که ایشان در شورای ملی لب به سخن گشاید و نامی از بامیان بر زبان جاری کند چه برسد به اینکه بر سر مسایل مهم ملی و کشوری اظهار نظر بکند. اکنون که تعطیلات زمستانی در حال سپری شدن است ، وی در بامیان بسر می برد و اصولا باید با تدویر گردهمایی ها و تجمعاتی و با بازدید مستقیم از مردم، به ناله های آنان گوش فراداده و وظیفتاً مشکلات و نیازمندی های مردم را به مراجع ذیربط انتقال داده و یا هم در صورت لزوم آن را در اجندای کمیسیون های داخلی مشرانو جرگه و یا هم در جلسات عمومی آن شوری مطرح سازد تا باشد که گرهی از کورگره های این خطه باز شود، اما ممکن است حتی عده کمی هم از حضور شان اطلاع نداشته باشند.
2- آقای هدايت الله رهایی :
او نیز از تبار خوانین است و برای بار دوم آنهم با فرمان کرزی به وکالت دست یافته است، فرمانی که به احتمال زیاد او را وادار به این کرده است که به شدت از سیاست های کرزی دفاع کند و کمکاری ها و بی توجهی های مشهود و محسوس نظام قبیله سالار فعلی را پوشش دهد تا از لطف بی کران جناب کرزی تشکر و قدردانی کرده باشد.
او کسیست بامیان را از نظر رشد و انکشاف در رده هفتم در سطح کشور میداند، چیزی که بیشتر به جوک و لطیفه میماند تا واقعیت. او کسیست که از کارکرد دولت در بامیان به شدت دفاع می کند و به این عقیده است که بامیان در طول سالیان گذشته رشد بی سابقه ای داشته و در ابعاد مختلف پیشرفت های زیادی انجام پذیرفته است.
او به گوش هایش پنبه زده است تا ناله های مردم را نشنود، عینک خوش بینی به چشم زده است تا زخم های کهنه و خون آلود مردم بامیان را نبیند و به زبانش قفل بی زبانی انداخته است تا مبادا محرومیت های تاریخی بامیان را فریاد کند و در اثر آن مورد خشم و نفرت کرزی و کرزئیان قرار بگیرد.
بناءً وضاحت می یابد که سناتوران ما در مشرانو جرگه مسئولیت وظیفوی ، ایمانی، وجدانی و ملی شان را در قبال اعتماد خالصانه ای که مردم به آنان داشته اند، ادا نکرده اند، یا توانایی این کار را نداشته اند و یا هم تحت تاثیر جریانات مختلف، از این کار سر باز زده اند.
خداوند به ایشان لطف کند تا بامیان را بیاد آورند.
۵ نظر:
بخشی از گفته های محترم سید اسدالله جعفری، نماینمده مردم بامیان در مجلس سنا: سالهای بخاطر داروغگی خواب سیر نکردم ولی در یک سال اخیر در مشرانو جرگه قصول پس و پیش را گرفتم.
در باره سید اسد الهه جعفری نوشته اید" ایشان فاقد تحصیلات عالی بوده و قوه بیان و افهام و تفهیم و افاده نهایت ضعیفی را دارد که شایستگی نمایندگی از مردم بامیان را از وی سلب می کند". مگر نمایندگی از بامیان بسته به افهام و تفهیم است یا بدست آوردن رای مردم بامیان؟؟
بلي عزيز برادر
نمايندگي از مردم شايستگي، لياقت، دانش و تخصص ميخواهد كه ايشان ندارد،اينكه مردم به ايشان راي داده اند فقط مبتني بر دلايلي چون وابستگي،نفوذ و قدرت خانوادگي، پيري و مريدي و غيره بوده است كه مبين نا آگاهي مردم ماست و الا ايشان آنچنان شخصيت برجسته اي كه براي مردم مفيد و موثر واقع شود نيستند.
واقعا ممنون. هر باری که به شما سر می زنم مطالب بسیار کاربردی و زیبا را می بینم گرچند ممکن است در تحلیل و بیان آنها نقایصی هم داشته باشید ولی در مجموع طرح این مطالب بسیار بسیار ارزنده و جالب و نشانه استعداد و خلاقیت بی نظیر و مسئولیت شناسی شماست. برای تان آرزوی موفقیت روز افزون می نمایم زنده باشید.
اقاي ذكي
تشكر از ابراز نظرات نيك و مفيد تان،اميدوارم نقايص و كاستي هاي نوشته هايم را از زبان شما بشنوم و به اصلاح آن بپردازم
ارسال یک نظر